وقتي اشك از چشمانم سرازير مي شود ، تو با مني ، در قلب من در كنار من. حتي هنگامي كه بغضي گلويم را گرفته و خودم بي خبر از گريه ي ناگهاني . انگار تو بيشتر از من احساساتم را مي داني. مي فهمي اگر امروز طرز نگاهم طور ديگر است. و تو تنها كسي هستي كه با تپش قلبم نفس مي كشي. گويي در درونم هستي. دارم فكر مي كنم اگر تو نبودي تا سر را بر روي شانه هايت بگذارم و احساس آرامش سرتاپاي وجودم را فراگيرد ، چگونه غم هايم را فراموش مي كردم؟ !! عشق تو بارقه اي از عشق الهي است به همين دليل است كه در كنارت آسايش و راحتي را دارم.
مادرم، نمي دانم چگونه از تو تشكر كنم، براي همه ي سختي هايي كه به خاطر من تحمل كردي ،براي اين كه بودي و هستي. تنها از خدا مي خواهم بتوانم روزي ذره اي از عشق تو را پاسخ دهم. دوستت دارم. !