شرکت اینجانب سیدخلیل مرتضویدر عروسی خانم چنور حسینی و آقای نادر سیدی (امروز جمعه 14/04/1392) در تالا

شرکت اینجانب سیدخلیل مرتضوی در عروسی خانم چنور حسینی و آقای نادر سیدی (امروز جمعه 14/04/1392) در تالار کردستان سقز

شرکت اینجانب سیدخلیل مرتضوی در عروسی خانم چنور حسینی و آقای نادر سیدی /از فامیلهای سولاکان غیور ،امیدوارم در سایه ی الطاف الهی عاقبت به خیر باشند . و آرزوی  موفقیت برای تمام جوانان عزیز، ان شاالله .

در این مراسم فامیلهای سولاکانی را ملاقات کردم و از وبلاگ سولاکان تعریف کردند ، و ابراز لطف و محبت خود را نشان دادند.

همچنین جا دارد از کاک ناصر حسینی معلم دلسوز  پدر عروس خانم که واقعا" نسبت به اینجانب خوش آمدگویی خالصانه را بیان کردند نهایت تشکر و قدر دانی نمایم.

زنده باد سولاکان

مترجم سیدخلیل مرتضوی /سولاکانبوکان

+ نوشته شده در  جمعه چهاردهم تیر 1392ساعت 21:20  توسط مترجم سیدخلیل مرتضوی khalil mortazavi

معرفی استان کردستان

معرفی استان کردستان

تاریخچه استان

استان كردستان بخشی از سرزمینی است كه تحت حكومت مادها اداره می شده است . كردها یكی از شعبه های مشهور نژاد آریایی هستند كه از حدود 2000 سال پیش از میلاد مسیح از شرق به ایران وارد شده و به شمال غربی و مشرق دریاچه ارومیه مهاجرت نموده اند و محققان در آریایی بودن آنها شكی ندارند .

كردها مردمانی ایرانی تبار هستند كه زبان ، فرهنگ و آداب و سنن آنان در ارتباط و پیوند با دیگر مردمان در قلمرو زیست اقوام ایرانی است . بر اساس مت كتیبه داریوش در تخت جمشید و بیستون دولت ماد در سال 550 پیش از میلاد مسیح در قلمرو دولت هخامنشیان قرار داشته است در عصر سلجوقیان و به ویژه در عهد حكومت طغرل بیگ تمامی ناحیه جبال كوهستانی غرب ایران (كردستان) به عراق عجم نام گذاری شده ، زیرا القایم با ... خلیفه عباسی طی منشوری در سال 437 ه . ق از طغرل بیگ سلجوقی به عنوان ملوك العراقین نام برده است .

عطاءالملك جوینی در بیان نبرد هلاكوخان مغول به فرقه اسماعیله و ارسال تداركات و پشتیبانی آنان از ولایت اكراد یاد كرده است .
به نظر می رسد كه در دوره ایلخانان مغول كردستان از عراق عجم شده باشد در اوایل قرن هفتم هجری سلیمان شاه از تركمانان ایوه بر آن حكومت كرده است . شرف الدیم بلیسی حدود كردستان را در روزگار صفوی و در كتاب شرف نامه خود با افزودن ولایت لرستان یك جا ذكر می كند و در شرف نامه سرزمین لرستان و قوم لر را با كردها یكی می شمارد .

در تقسیمات روزگار صفویه كردستان ولایتی است كه از ولایت كرمانشان جدا و شامل چهار حاكم نشین خورخوره ، جوانرود ، اورامان و الكاء بانه بود . پس از انقلاب مشروطیت بر اساس قانون مصوب 14/2/1325 هجری قمری بر طبق قانون تشكیل ایلات و ولایات و دستورالعمل آن ایران به چهار ایالت و 23 ولایت در تقسیمات جدید تقیم كه كردستان اردلان به دلیل حكومت خاندان اردلان (یكی از خاندان های كرد) بر آن به ان نام خوانده شده است .

در اولین تصمیم گیری درباره تقسیمات جدید كشوری به موجب تصویب نامه شماره 1375 – 9/9/1316 شمسی ایران به 6 استان تقسیم شد كه استان غرب مشتمل بر شهرستان های كردستان ، كرمانشاهان ، گروس ، باوندپود (كلهر) ، پشت كوه و لرستان بود .مساحت استان كردستان 29137 كیلومتر كیلومتر مربع و دارای 180 كیلومتر مرز مشترك در قسمت غربی خود با كشور عراق است .
این استان از شمال به استان های آذربایجان غربی و زنجان و از جنوب به استان كرمانشاه و از شرق به استان همدان محدود است .
آب و هوای استان در ناحیه شمالی آب و هوای نسبتا سرد و در نواحی جنوبی معتدل كوهستانی است و دارای فلات های مرتفع و خشك و دشت های حاصلخیز مانند دشت مریوان ، دشت اوباتو ، دشت ئیلاق یا دهگلان ، دشت قروه و دشت كامیارن است .
رودهای استان با توجه به وضع طبیعی و توپوگرافی منطقه دارای مشخصات خاصی هستند مانند پایین بودن بستر رودخانه از سطح زمین های مجاوره ، افزایش آب در فصل بهار ، غیر قابل استفاده برای قایقرانی و ....

این رودخانه ها به سه حوزه دریای خزر ، دریاچه ارومیه و خاك عراق وارید می شوند . كوه های كردستان قسمتی از كوه های غرب ایران رات تشكیل داده اند و مهم ترین آنها برانان در شرق چهل چشمه (چهل چمه) به ارتفاع 3120 متر در غرب دیواندره – كوه عوالان به ارتفاع 2665 متر در بین گاورود و كامیارن ، قره داغ داغ به ارتفاع 3120 متر در شمال بیجار ، گوژه به ارتفاع 2666 متر در بین دهگلان و سنندج ، كوه آبیدر به ارتفاع 2550 متر در سنندج ، كوه بزرگ شاهو به ارتفاع 3325 متر كه بلندترین كوهستان استا است .
براساس نتایج سرشماری عمومی سال 1385 جمعیت استان 1440156 نفر بوده است كه 40/99 % جمعیت استان مسلمان هستند و بیشتر مردم تابع و پیرو مذهب شافعی و بقیه نیز پیرو مذهب تشیع هستند .

مركز استان كردستان شهر سنندج است كه در فاصله 520 كیلومتری جنوب غربی تهران قرار دارد كه بنیاد جدید ان در سال 1046 هجری قمری توسط سلیمان خان اردلان پایه گذاری شد .
این شهر دارای بازار ع مساجد ، حمام ها و عمارات متعدد و قدیمی است كه مجموعه ای از آثار فرهنگی را در خود جای داده كه از مهمترین آنها می توان به موزه سنندج – خانه كرد – مسجد دارالاحسان (جامع) باغ و عمارات خسروآباد ، مسجد والی ، بازار قدیمی و بازار سرتپوله – مسجد رشید قلعه بیگی ، مسجد میرزا فرج الله ، قرآن نگل ، مسجد وزیر ، مسجد وكیل ، كلیسای سنندج ، امام زاده پیر عمر ، امام زاده هاجر خاتون ، پل قشلاق ، حمام های پاشا خان ، خان ، وكیل الملك ، دوخزینه ، شیشه و عمارت آصف دیوان ، عمارت و باغ آیت الله مدوخ ، عمارت امجدالاشراف ، عمارت مشیردیوان ، ساختمان شهرداری مركزی و موزه تاریخ طبیعی را می توان نام برد .
در این استان مجموعا 10شهرستان ، 25 شهر ، 27 بخش و 84 دهستان و 1732 آبادی دارای سكنه و 165 آبادی خالی از سكنه است . شهرستان های استان عبارتند از : سنندج ، سقز ، مریوان ، بانه ، بیجار ، سروآباد ، قروه ، كامیارن و دیواندره و دهگلان كه هر یك از این شهرستان ها دارای آثار فرهنگی و باستانی بوده و در مریوان دریاچه زریوار كه بزرگترین و تنها دریاچه آب شیرین ایران است قرار دارد .
مراتع و فضاهای گردشگری زیادی در این استان وجود دارد كه در فصل های بهار و تابستان بهترین اب و هوا را داشته و زیبایی طبیعت آن زبانزد خاص و عام است .

مردمان كرد آریایی نژاد هستند كه چندین هزار سال قبل از میلاد به این منطقه مهاجرت كردهاند. تاریخ اقوام كرد تا قبل از اسلام چندان روشن نیست. در اسناد سومری و بابلی و اكدی و آشوری نام اقوامی دیده میشود كه شباهت به كلمه كرد دارد، ولی از همه نزدیكتر چه از لحاظ زبانشناسی و چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر توصیفی، نام قومی است به نام «كردوخوی» كه در كتاب «سفر جنگی» گزنفون ذكر شده است.این قوم در كوهها و درههای میان عراق و ارمنستان و مخصوصاً در محلی كه امروزه «زخو» نامیده میشود و در شصت كیلومتری شمال غربی موصل در عراق قرار دارد، ساكن بودهاند. گزنفون، آنان را تا هنگامی كه به جلگههای شمال رسیدند، تعقیب كردند و صدماتی نیز بر آنها وارد آوردند.«پولیبیوس» (دویست- یكصد و بیست ق.م) نیز از اقوامی كه در قسمتهایی از آذربایجان كنونی زندگی میكردند و بهنام «كورتییوی» یا «كورتیای» خوانده میشدند، یاد میكند. «استرابون» و «لیوی» میگویند كه این اقوام در فارس نیز ساكن بودهاند. چنانكه در زمان ساسانیان و اوایل اسلام چادرنشینان كوهستانهای فارس را كرد میخواندند. اگر تاریخ اقوام كرد در پیش از اسلام تاریك و مبهم است، تاریخ آنان در پس از اسلام در پرتو تألیفات مورخان اسلامی تا اندازهای روشنتر است، ولی در این دوره هم، چون از كرد بهطور فرعی و ثانوی- ضمن اخبار ممالك اسلامی- سخن به میان آمده، درباره تاریخ این قوم بهطور اساسی و مستمر مطلب كاملی نوشته نشده است و فقط در دوره صفوی نخستین كتاب مهم درباره قوم كرد به زبان فارسی تدوین شده كه همان «شرفنامه بدلیسی» است.اعراب در تاریخ شانزده یا بیست هـ .ق. قلعهها و استحكامات كردها را تصرف كردند. در بیستوسه هـ .ق. كه سپاه عربی در ایالت فارس مشغول فتوحات بود، اكراد فارس در دفاع از فسا و دارابجرد شركت داشتند. فتح شهر «زور» و «داراباذ» كه از شهرهای كردنشین بودند، در سال بیستودو هـ .ق. صورت گرفت.ابوموسی اشعری در سال بیست و پنج كردان را سركوب كرد. در سال سی و هشت ه.ق اكراد ناحیه اهواز در قیام «خریت ابنراشد» برضد امیرالمؤمنین علی(ع) جانب خریت را گرفتند و پس از قتل خریت عده زیادی از ایشان كشته شدند.در سال نود هـ .ق. اكراد فارس سر به شورش برداشتند و این شورش بهوسیله «حجاج ابن یوسف ثقفی» سركوب شد. در سال یكصد و چهل و هشت هـ .ق. اكراد موصل قیام كردند و منصور خلیفه عباسی، «خالد برمكی» را برای سركوبی آنان به آنجا فرستاد و وی نیز شورش كردها را سركوب كرد.در سال دویست و بیست و چهار هـ .ق. یكی از پیشوایان اكراد اطراف موصل به نام «جعفر ابن فهرجیس» برضد خلیفه معتصم سر به شورش گذاشت خلیفه سردار معروف خود «آیتاخ» را به جنگ او فرستاد. آیتاخ پس از جنگی سخت جعفر را كشت و بسیاری از اكراد را مقتول یا اسیر كرد و امیران و زنان و اموال ایشان را به تكریت برد.در سال دویست و سی و یك هـ .ق. اكراد به اطراف اصفهان و فارس تاختند. یكی از سرداران ترك خلیفه به نام «وصیف»، پس از پیروزی، نزدیك به پانصد نفر از آنان را به اسیری به بغداد برد.در سال دویست و هشتاد و یك هـ .ق. چادرنشینان عرب با اكراد در نواحی موصل و ماردین متحد شده و تحت رهبری «حمدان ابن حمدون» حنگ علیه معتضد را شروع كردند كه به كشته شدن و اسارت گروهی از آنان منجر شد. در سال سیصد و چهارده هـ .ق. در زمان خلافت المقتدر بالله و امارات ناصرالدوله حمدانی، در ناحیه موصل یك بار دیگر كردها سر به شورش برداشتند.در فاصله سالهای سیصد و بیست و هفت و سیصد و چهل و پنج هـ .ق. شخصی بهنام «دیسم» كه از خوارج بود و پدری عرب و مادری كرد داشت، با گردآوری كردهای آذربایجان، با «آلمسافر» و دیگر حكمرانان آذربایجان به جنگ پرداخت و سرانجام گرفتار شد و در زندان درگذشت.در قرنهای چهارم، پنجم و ششم هجری، «شدادیان» كه كرد بودند حكومتهای مستقلی را در نواحی كردنشین تشكیل دادند. خاندان شدادی از قبیله روادی بودند و دولت معروف ایوبی در مصروشام از همین خاندان برخاستند.در سال سیصد و نود و پنج هـ .ق. عضدالدوله دیلمی با كردهای موصل درگیر شد و پس از غلبه، قلاع آنها را ویران كرد و همه سران كرد را به قتل رسانید.در سال سیصد و هفتاد و سه هـ .ق. «محمدبن غانم» همراه كردان برزكانی در حوالی قم علیه فخرالدوله دیلمی سر به شورش برداشت، لیكن فخرالدوله دیلمی سر به شورش برداشت، لیكن فخرالدوله به وسیله «بدربن حسنویه» با وی از در صلح و آشتی درآمد، اما دیری نپائید كه سپاهی را روانه سركوبی وی كرد. محمدبن غانم در این پیكار شكست خورد و به اسارت سپاهیان فخرالدوله درآمد و در اسارت درگذشت.یكی از رویدادهای مهم دوران زمامداری شرفالدوله دیلمی (سیصد و هفتاد و دو- سیصد و هفتاد و نه هـ .ق.) پیكار او در سال سیصد و هفتاد و هفت هـ .ق. با بدربن حسنویه در كرمانشاه است كه به پیروزی بدر و شكست شرفالدوله منجر شد. در نتیجه بدربن حسنویه بر قسمت مهمی از عراق عجم مسلط شد. وی در سال چهارصد و پنج هـ .ق. به دست طایفهای كرد كه «جورقان» نام داشت، كشته شد. شمسالدوله پسر فخرالدوله دیملی بلافاصله متصرفات وی را ضمیمه قلمرو خود كرد. شاپور خواست (خرم آباد)، دینور، بروجرد، نهاوند، اسدآباد و قسمتی از اهواز ازجمله متصرفات او بودند.ظاهراً اصطلاح كردستان را سلاجقه برای تمیز نواحی كردنشین از ولایت جبال عراق وضع كردند و آن ایالتی بود مشتمل بر سرزمینهای بین آذربایجان و لرستان و قسمتی از اراضی سلسله جبال زاگرس كه مركز آن نیز در ابتدا ناحیه بهار در هجده كیلومتری شمال غربی همدان و بعدها چمچمال در نزدیك كرمانشاه امروزی بود.شهرهای كردستان در زمان حمله مغول از قتل و غارت مصون نماند. در زمان تیمور و تركمانان قرهقریونلو و آققریونلو، كردستان و دیار بكر میدان تاخت و تاز سپاهیان تیمور و تركمانان شد.
شاه اسماعیل اول- مؤسس سلسله صفویه- به علت این كه كردها پیرو مذهب تسنن بودند، چندان روابط حسنهای با آنها نداشت، درمقابل، سلاطین عثمانی در تقویت هرچه بیشتر كردان میكوشیدند. در دوره صفویه دولت ایران به قسمت وسیعی از كردستان آن روز تسلط داشت كه دامنههای شرقی كوههای زاگرس را دربرمیگرفت.با تشكیل سلسله زندیه، برای نخستین بار در تاریخ ایران سلسلهای كردنژاد به سلطنت رسید. در اواخر سلسله زندیه نیز طایفه دنبلی كه یكی از طوایف بزرگ كرد بود، قسمتی از آذربایجان غربی را در تصرف داشتند و مركز حكومت و قدرت آنها شهر خوی بود.در قرن نوزدهم میلادی بارها كردها در خاك عثمانی میل باطنی خود را برای رسیدن به استقلال و تشكیل دولتی كردزبان ظاهر كردند. در سال هزار و هشتصد و هفتاد و هشت میلادی شیخ عبیدالله نقشبندی به فكر تأسیس كردستان مستقل تحت حمایت دولت عثمانی افتاد. در سال هزار و هشتصد و هشتاد میلادی طرفداران وی، اطراف ارومیه، ساوجبلاغ، مراغه و میاندوآب را به تصرف خود درآوردند و سپاهیان ایران به زحمت توانستند تجاوز آنان را دفع كنند.در سال هزار و نهصد و چهل و شش میلادی قاضی محمد همزمان با حضور قوای متفقین در ایران و حمایت دولت روسیه شوروی از او، جمهوری خلق كردستان را كه مركز آن مهاباد بود، تشكیل داد. پس از تخلیه كامل ایران از قوای متفقین و اعزام ارتش دولت مركزی به نواحی آذربایجان و كردستان، این شورش و جمهوری ناشی از آن نیز از هم متلاشی گردید.

بالا

مشخصات عمومی

استان كردستان با مساحت 29 هزار كیلومتر مربع كه 8/1 درصد سطح كشور و رتبه هجدهم در بین استان های كشور را دارا می باشد ، در غرب ایران و از شمال به استان های آذربایجان غربی و زنجان ، از جنوب به استان كرمانشاه ، از شرق به استان های همدان و زنجان و از شرق به كشور عراق محدود است .
استان دارای 10 شهرستان ، 25 شهر ، 27 بخش و 84 دهستان می باشد . بانه – بیجار – سقز – سنندج – دیواندره – كامیاران – قروه – مریوان و سروآباد و دهگلان از مهمترین شهرهای استان می باشند .

بالا

فرهنگ كردستان

استان كردستان یكی از استان های كردنشین در غرب ایران است ، اكثریت ساكنان این استان ، كرد زبان هستند كه به لهجه های مختلف تكلم می كنند . درباره زبان كردی مردم شناسان بر این رای هستند كه زبان كردی یكی از زبان های گروه هند و اروپایی و ایرانی است .

زبان كردی در استان كردستان و همچنین در استان های الام ، كرمانشاه ، همدان ، آذربایجان غربی و شمال خراسان و دیگر كشورها لهجه های گوناگونی دارد اما مهمترین ، پر تكلم ترین و یا به عبارتی لهجه رسمی و ادبی دو شاخه كرمانجی و سورانی است ، شاخه سورانی در استان كردستان لهجه رایج در ادبیات مكتوب است . دین مردم كردستان اسلام و اكثریت آنها پیرو مذهب تسنن و شافعی می باشند ، شیوه غالب زندگی مردم در این استان سنتی و با هویتی قومی است . وجود حدود 1900 روستا در استان نمایانگر انس مردم به طبیعت و كشاورزی است .
به استناد شواهد و مدارك مستند تاریخی ، قوم كرد از نژاد آریایی هستند كه در هزاره اول قبل از میلاد مسیح از كناره های دریای خزر به سلسله كوه های زاگرس آمده و با غلبه بر قدرت آشوریان در نینوا امپراطوری مادها را در قرن هفتم قبل از میلاد در ایران پایه گذاری كردند .

بالا

جمعیت و نیروی انسانی

بر اساس آخرین سرشماری مركز آمار ایران در سال 1385 ، استان كردستان 1440 هزار نفر جمعیت دارد كه 43/59 درصد شهری و 57/40درصد را جمعیت روستایی تشكیل می دهد . تراكم نسبی جمعیت معادل4/49 نفر در كیلومتر مربع است .
از 1307 هزار نفر جمعیت 6 ساله و بالاتر استان ، 47/77 درصد با سوادند كه این نسبت در مناطق شهری 56/82 درصد و در مناطق روستایی 94/69 درصد می باشد . جمعیت 10 ساله و بالاتر شاغل استان به تعداد 392 هزار نفر كه 01/29 درصد آن در بخش كشاورزی ، 8/25 درصد در بخش صنعت و 92/43 درصد مابقی در بخش خدمات اشتغال دارند .

بالا

جاذبه های گردشگری استان

استان كردستان به سبب پیشینه تاریخی طویل خود كه در اعماق ایران زمین ریشه دوانده و نیز به علت گستره زیبای جغرافیایی همانند نگینی در پهنای ایران زمین می درخشد و حائز جاذبه های تاریخی فرهنگی و طبیعی است .

بالا

جاذبه های تاریخی فرهنگی

با آثار به جای مانده از ادوار كهن بیانگر قدمت و عظمت استان كردستان می باشد كه ذیلا به انها اشاره می شود .

الف - آثار تاریخی قبل از اسلام
  • تپه باستانی زیویه كه در 55 كیلومتری جنوب شرقی شهرستان سقز واقع شده است .
  • غار كرفتو در 72 كیلومتری شهرستان سقز
  • كتیبه تنگیور كه در 25 كیلومتری غرب شهرستان كامیاران واقع شده است كه آثار فوق متعلق به دوران قبل از اسلام بوده و قدمت 2 هزار ساله دارند .
ب - آثار تاریخی بعد از اسلام
  • مسجد دارالاحسان (1227 هـ - ق)
  • مسجد دارالامان كه متعلق به دوران قاجار می باشد و در سنندج واقع شده اند .
  • عمارت آصف الدیوان متعلق به دوران صفویه
  • بقعه باباگرگر در شهرستان قروه و آثار متعدد دیگر

عمده ترین مناسك و مراسم مذهبی استان كردستان به قرار زیر است:

1- مراسم پیر شالیار

یكی از عمده ترین جشن های با شكوه و كم نظیر منطقه است كه به سبب جاذبه هه و ویژگی های منحصر به فرد خود فوق العاده حائز اهمیت است . محل برگزاری این مراسم روستای اورامان و هر ساله در فاصله دهم و چهاردهم بهمن ماه برگزار می گردد . پیر شالیار یك مغ زرتشتی بوده كه نزد كردها از احترام فوق العاده ای برخوردار بوده است .

2- موسیقی و رقص كردی

نوع موسیقی استان كردستان شاد و دل انگیز بوده و به سبب سرور و شادی كه در انسان ایجاد می كند او را به رقص و پایكوبی وا می دارد . كه مشهورترین رقص آن «هه لپه ركی» است كه ریشه در اعتقادات میترائیسم و مهر پرستی دارد .

3- عرفان و تصوف

در استان كردستان دو فرقه عمده تصوف وجود دارد ، 1- طریقه قادریه و 2- طریقه نقشبندیه

  • طریقه قادریه را مریدان شیخ عبدالقادر گیلانی (غوث گیلانی) شامل می شود . پیروان این طریقت درك حقیقت و وصول به حق را در قیل و قال سماع می دانند و با حالت دف زنان سر خود را به حالت خاصی به جلو و عقب برده و به عالم جذبه می روند و هر بیننده ای را شیدای خود می كنند . در استان نزدیك به 60 خانقاه وجود دارد كه هر هفته برنامه ذكر و سماع در آنها برپاست .
  • طریقه نقشبندیه : موسس این طریقه خواجه بزرگ مولانا بهاءالدین محمد نقشبند بخارایی است . مروج این طریقت در كردستان مولانا خالد نقشبندی است . پیروان این طریقت عرفان و وصول به حق و درك حقیقت را در تفكر و سكوت می دانند و بر خلاف طریقت قادریه از قیل و قال و سماع پرهیز می كنند .

بالا

جاذبه های طبیعی

استان كردستان با داشتن اقلیم منحصر به فرد تنوع زیستی زیبایی را (گیاهی و جانوری) در خود جای داده است . آب و هوای استان دارای ویژگی های اقلیم معتدل سرد می باشد . وجود ارتفاعات و دره های ژرف و وزش باد غربی پوشش های گیاهی غنی و متنوع و زیبایی را در كردستان به وجود آورده است .
مهم ترین تفرج گاه های استان به قرار زیر می باشند:

  • دریاچه طبیعی زریوار شهرستان مریوان
  • سد شهید كاظمی
  • سد وحدت (قشلاق)
  • رودخانه قزل اوزن كه از كوه های چهل چشمه سرچشمه می گیرد .
  • رودخانه قشلاق كه از ارتفاعات شمالی شهرستان سنندج سرچشمه می گیرد
  • رودخانه سیروان كه پس از دریافت آب های جنوب – غرب و مركز استان وارد استان كرمانشاه می شود .
  • چشمه باباگرگر در هیجده كیلومتری شمال شهر قروه
  • چشمه گواز در 50 كیلومتری شمال غربی كامیاران

كردستان به سبب ویژگی های بیوكلیماتیك دارای تنوع زیستیی گیاهی و جانوری بوده كه هر كدام از جذابیت های فوق العاده ای برخوردار می باشند .

بالا

كشاورزی كردستان

قسمت اعظم استان بر روی رشته كوه زاگرس قرار گرفته و به همین دلیل به لحاظ اقلیمی دارای شرایط ویژه ای می باشد و اشكال مختلف اراضی شامل كوه های مرتفع ع دره های عمیق ، دشت های دامنه ای ، فلات ها و اراضی پست در این استان وجود دارد . اقلیم های خشك تا خشك سرد ردر استان با متوسط بارندگی 250 میلی متر (بیجار) تا اقلیم نیمه مرطوب معتدل در غرب استان با متوسط بارندگی حدود 800 میلی متر (مریوان) در استان یافت می شود . نواحی شرقی و مركزی استان متاثر از آب و هوای برخی نواحی مركزی ایران و مناطق غرب متاثر از آب و هوای مدیترانه ای است كه حضور عناصر مدیترانه ای همراه با بارندگی مناسب مؤید این نظر است . به طوری كه رایط مذكور سبب شده است كه جنگل های بلوط در این منطقه حضور داشته ولی نواحی شرقی استان دارای پوش استپی می باشد .
بیشتر نواحی غربی ، كوهستانی و اغلب پوشیده از جنگل های طبیعی و در نواحی شرقی استان اراضی مسطح ، دشت ها و فلات های نسبتا وسیعی وجود دارند .
از مساحت استان 6/49 درصد معادل 1400 هزار هكتار مراتع ، 3/11 درصد معادل 320هزار هكتار جنگل و 1/39 درصد معادل 110 هزار هكتار اراضی زراعی به خود اختصاص داده است .

بالا

قابلیت ها و مزیت های توسعه بخش كشاورزی
  • وجود منابع آبی كافی در استان
  • وجود منابع خاك كافی در استان
  • بارندگی مناسب در استان
  • مراتع غنی و زیاد
  • منابع ژنتیكی گیاهی و دامی متنوع در ایتان و منحصر به فرد مانند بز مرغز ، اسب كردی
  • جمعیت روستایی با توزیع متعادل در مناطق روستایی
  • امكان ایجاد صنایع تبدلی برای افزایش ارزش افزوده
  • وجود شرایط مناسب اقلیمی برای توسعه باغات دیم
  • ظرفیت بالای تولید شیر و گوشت قرمز در استان
  • وجود نیروی متخصص و تحصیل كرده كشاورزی در استان
  • وجود دشت های حاصلخیز از جمله دشت مریوان ، دشت قروه و بیجار

استان دارای 6 حوزه منابع آبی ، سیروان ، قزل اوزن ، زرینه رود ، سیمینه رود ، راز آور ، زاب و رودخانه های متعددی می باشد و مجموع روان آب های استان حدود 8/7 میلیارد متر مكعب كه 17 درصد از منابع آب استان مورد بهره برداری قرار می گیرد .

بالا

وضعیت عمومی كشاورزی استان كردستان

بر اساس مطالعات جامع توسعه اقتصادی اجتماعی استان كردستان ، واحدهای اراضی كه برای زراعت آبی به شرط تامین آب قابلیت دارند ، مساحتی حدود 5400 هزار هكتار ، واحدهای اراضی برای كاربری دیم 720 هزار هكتار ، برای مرتع 1800 هزار هكتار معین شده است و اراضی مرتعی حدود 1400 هزار هكتار و جنگل حدود 320 هار هكتار می باشد ، ارقام یاد شده نشان می دهد كه استان با داشتن 62/1 درصد از زمین های آبی و 46/9 درصد زمین های كل كشور ، در مقایسه با سایر استان ها در كشت آبی رتبه هیجدهم و در كشت دیم رتبه دوم را دارا می باشد و سالیانه 860 هزار تن محصولات زراعی تولید می شود كه معادل 85/1 درصد كل تولید كشور است .
23 هزار هكتار از اراضی استان به كشت محصولات دائمی اختصاص یافته (رتبه 24 در كشور) و حدود 100 هزار تن محصولات زراعی تولید می شود كه معادل 85/1 درصد كل تولید كشور است .
محصولات عمده زراعی استان ، شامل غلات ، حبوبات ، نباتات علوفه ای علوفه ای و سیب زمینی و محصولات باغی امل انگور ، توت فرنگی ، گردو و دیگر محصئولات باغی ویژه مناطق سردسیری می باشد . توت فرنگی استان كردستان به دلیل مرغوبیت بالای آن ، جایگاه خاصی در بازارهای داخلی كشور دارد و به علت ارگانیك بودن آن جایگاه خاصی می تواند در صادرات غیر نفتی داشته باشد .
توسعه كشت محصولات باغی به ویژه مو دیم در اراضی شیب دار و فاقد پتانسیل زراعی در شهرستان های بانه و مریوان كه دارای بارندگی قابل توجه اند ، از ویژگی های دیگر باغبانی استان است .
استفاده از ماشین آلات كشاورزی تقریبا محدود و به ور كلی حدود 85 درصد فعالیت های زراعی در استان به صورت مكانیزه یا نیمه مكانیزه انجام می گیرد و ضریب مكانیزاسیون موجود 51% می باشد .
تعدا كل دام های استان 2300 هزار راس به تعداد 38 درصد گوسفند و بره ، 12 درصد بز و بزغاله ، 44 درصد گاو و گوساله و 6 درصد آن را تك سمی ها تشكیل می دهد . همچنین استان با داشتن حدود 5/3 میلیون واحد دامی از تراكمی به میزان دو برابر سطح كشور برخوردار است .

بالا

بخش صنعت و معدن استان

استان كردستان به لحاظ دارا بودن پتانسیل های خوب از جمله آب و خاك و معادن می تواند در زمینه تولیدات صنعتی رشد و توسعه یابد . استان دارای ذخایر قابل توجه مواد معدنی است و سنگ های تزئینی با تنوع فراوان در رنگ ، شاخص ترین ماده معدنی منطقه می باشد . در حال حاضر استان دارای 138 معدن فعال با بیش از 8/4 میلیون تن استخراج سالیانه و اشتغال زایی 1350 نفر می باشد .

معادن فعال و تنوع مواد معدنی استان كردستان
ماده معدنی تعداد معادن فعال میزان استخراج سالیانه 1000 تن / سال ذخیره ماده معدنی 1000 تن
سنگ آهك 7 1460 13400
سنگ گچ 1 15 2200
سنگ ساختمانی 66 2456 38910
مرمریت قرمز 13 60 3850
تراورتن 2 20 300
مرمر 27 325 100880
اونیكس 7 18 187
گرانیت 3 7 743
پومیس 5 211 15461
دولومیت 1 5 1500
سیلیس و فلدسپار 2 10 115
آنتیموان 1 7/0 10
سنگ اهن 2 180 5400
نمك آبی 1 5 0
كل 138 4833 352156

در حال حاضر توسط اسزمان زمین شناسی ، سه لكه طلا در استان شناسایی شده ، كه یكی از معدان توسط شركت خارجی در حال استخراج و بهره برداری است .
سرمایه گذاری دولت با مشاركت بخش خصوصی در فعالیت های معدنی ، احداث صنایع مرتبط با معدن بخصوص در زمینه كانی های فلزی و غیر فلزی ، تربیت نیروی انسانی ماهر و تاكید بر اكتشافات تفصیلی در زمینه شناسایی كانسارهای فلزی و كانی های غیر فلزی از جمله سیاست های و خط مشی های اجرایی مشخص برای تحقق اهداف توسعه استان در بخش معادن می باشد .
استان كردستان علی رغم ذخایر مواد معدنی و شرایط اقلیمی جزو استان های توسعه نیافته صنعتی است و صنعت استان در كل كشور رتبه 26 را دارا می باشد . در حال حاضر امكانات و مزیت های نسبی استان از قبیل آب و هوا ، گاز ، برق فراوانی نیروی كار ، رشد مراكز آموزش عالی استان ، ارائه خدمات زیر بنائی در شهرك های صنعتی و اعتبارات و تسهیلات به سرمایه گذاران نقش بسزایی د بهبود روند توسعه صنعتی استان ایفا می نماید .

كارخانه های صنعتی بزرگ استان كردستان
نام واحد تولیدات ظرفیت سالانه
شیر پاستوریزه شیر ، خامه ، پنیر ، كره ، بستنی 14700 تن
نساجی كردستان نخ و پارچه 4000 تن (10 میلیون متر مربع)
شین بافت پارچه 2/7 میلیون متر مربع
نساجی قروه پارچه 4 میلیون متر مربع
نخشین فرش 35000 متر مربع
كارخانه شاهو نخ اكریلیك 900 تن
كارخانه غرب بافت فرش 100000 متر مربع
پلاستیك زمزم لوله های PE 4000 تن
كارخانه نیك الیاف گونی و نخ PP 2400
كارخانه دكمه صدف دكمه 100 تن
كارخانه سیمان كردستان سیمان پورتلند 828000
كارخانه گچ كردستان گچ 150000
كارخانه سنگ گرانیت سعید سنگ گرانیت 40000 متر مربع
كارخانه ESTEN غرب شبكه های فلزی 1000 تن
صنایع مفتولی كردستان لوله و اتصالات 13200 تن
كارخانه چمن گل چسب 5500 تن
كارخانه آلومین رادیاتور 45000 متر مربع
كارخانه آرد فجر آرد 360000
كارخانه آرد سهند آرد 72000
كارخانه شیان نخ BCF 3500 تن
كارخانه كریشه موكت 2 میلیون متر مربع
كارخانه احیا صنعت باختر تولیدات لاستیك 300 تن
كارخانه كاشی كسری سرامیك 1 میلیون تن
كارخانه كیمیاك ویفر و تافی ، پفك نمكی 570 تن
سنگ شكن گروس سنگ گرانیت 10000 تن
كارخانه آرد گلنام سقز آرد 57000 تن
كارخانه پردیس مصنوعات نخی 2000 تن

بالا

صنایع دستی

استان بسیار متنوع و دارای قدمتی تاریخی است كه فرش بافی و نازك كاری با شهرت و گلیم بافی ، نساجی ، گیوه بافی و زیور آلات محلی از مهم ترین آنهاست.

بالا

پتانسیل های بازرگانی و تجاری استان

استان كردستان به دلیل مجاورت با مرز مشترك 230 كیلومتری با كشور عراق ، وجود مشابهت های قومی ، فرهنگی ، و ارتباط خویشاوندی بین شهروندان دو كشور و قرار گرفتن در مسیر ترانزیتی جنوب و شمال غرب كشور دارای ظرفیت ها و توانمندی های بالقوه ای می باشد . همچنین وجود 3 بازرچه فعال مرزی در شهرهای بانه ، مریوان و سقز ، وجود 13 تعاونی مرزنشین با حدود 280 هزار نفر جمعیت ، وجود بانك های تجاری با قابلیت عملیات تجاری بین المللی ، وجود مؤسسات بیمه ای و شبكه بازارهای محلی و فرا منطقه ای پتانسیل بالایی را جهت صادرات و واردات كالا دارا می باشد .

نوروز

نوروز

+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم فروردین 1392ساعت 23:38  توسط مترجم سیدخلیل مرتضوی khalil mortazavi  |  نظر بدهید

عید نوروز 92 مبارک

 

عید نوروز 92 مبارک

 

نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند
.

.

.


زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند
نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد
.

.

.

با تو از خاطره ها سرشارم. جشن نوروز تو را کم دارم
سال تحویل دلم می گیرد با تو تا آخر خط بیدارم

 

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

 

 

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

 

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

 

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

 

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

 

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

 

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

 

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

 

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

مدلهای سفره تزیین شده عید نوروز 1392

 

پوستر عید نوروز 1392 - سایز متوسط

 عید نوروز مبارک 



خلافت بني عباس

خلافت بني عباس در بغداد

چگونگي تاسيس سلسله عباسي

پس از بني اميه , بني عباس که از مخالفان بني اميه بودند , با حيله گري و فريب در سال 132هجري به قدرت رسيدند . بني عباس که در ميان مردم شهرت چنداني نداشتند. نمايندگاني را به نقاط مختلف از جمله خراسان اعزام ميداشتند تا مردم را جهت قيام براي به حکومت رساندن يکي از افراد خاندان پيامبر (ص) دعوت کنند . اما اين افراد که ابومسلم معروفترين آنها بود , هيچگاه منظور خود را آشکار نمي ساختند و به همين ترتيب , دوستداران خاندان پيامبر و مخالفان بني اميه که اکثرا ايراني بودند به هم پيوستند و بر عليه بني اميه به پيروزي رسيدند. اما عباسيان فرصت تصميم گيري به مردم نداده و بلافاصله يکي از خودشان را به نام سفاح به خلافت رساندند.

منصور حکومت عباسيان را قدرتمند مي کند

در زمان حکومت سفاح بدليل ظلم و ستم بسيار او , مردم از عباسيان بسيار ناراضي بودند و منصور پس از سفاح به حکومت رسيد و پيش از هر کاري بدليل ترس از قدرت ابومسلم , او را به قتل رساند و موجب شد تا ايرانيان قيامهاي بسياري را که اغلب با شکست روبرو مي شود جهت خونخواهي از او بوجود آورند که از مهمترين اين قيامها المقنع بود که سالها به طول انجاميد . علت سرکوبي اين قيامها , اعمال ضد اسلامي رهبران آنها بود که باعث ميشد تا مردم از دور آنها پراکنده شوند .

در اين دوران عليرغم اذيت و آزار بني عباس , امامان شيعه , خصوصا امام جعفر صادق (ع) که در اوايل حکومت بني عباس زندگي مي کردند , توانستند در ادامه راه امام محمد باقر (ع) شاگردان بسياري را براي گسترش اسلام واقعي تربيت کنند . اما اين امام بزرگوار توسط بني عباس به شهادت رسيدند . منصور شهر بغداد را بنا کرد و اين شهر را پايتخت عباسيان قرار داد و کاخهاي بسياري را در آن احداث نمود و با اين اقدام مهم جمعيت فراواني را در اين شهر ساکن کرد.

هارون الرشيد , مشهور ترين خليفه عباسي

در زمان خلافت پنجمين خليفه عباسي يعني هارون الرشيد قدرت عباسيان افزايش يافت.چرا که قلمرو آنان را گروهي از بزرگان ايراني به نام برمکيان اداره ميکردند.

اما اين نفوذ ادامه چنداني نيافت . چون هارون الرشيد از اين خاندان قديمي ايراني (برمکيان) که اينک وزارت او را به عهده داشتند و بدليل قدرتمندي و شهرت مقام او را به يک مقام تشريفاتي تبديل کرده بودند نگران شد و همه آنان را قتل عام و يا زنداني کرد . اما خود دچار مشکلات فراواني شد چون از عهده اداره امور بر نمي آمد.

در اين زمان هارون الرشيد بدليل گسترده شدن مبارزات شيعيان و عموم مردم امام موسي کاظم (ع) را زنداني کرده و به شهادت رساند و بدنبال آن بتدريج شمال آفريقا نيز از دست عباسيان خارج شد و در ايران نيز نا آرامي هايي رخ داد.

اختلافات داخلي عباسيان و به خلافت رسيدن مامون

پس از هارون الرشيد , امين يکي از فرزندانش به خلافت رسيد و مامون وليعهد امين و حاکم خراسان شد . اما پس از چندي بدليل اختلاف ميان دو برادر و ايجاد جنگ ميان آنها , طاهر سردار ايراني مامون , توانست سپاه امين را شکست دهد و پس از فتح بغداد , امين را به قتل برساند و موجبات خلافت مامون را فراهم کند . در حقيقت خاندان عباس مقابل ايرانيان حامي مامون شکست خوردند .

اما مامون براي جلب نظر ايرانيان , امام رضا (ع)را به اجبار به خراسان آورد و مقام وليعهدي را به او عطا کرد. او با اينکار هم امام را زير نظر گرفت و به زعم خود از قيام شيعيان جلوگيري مي نمود . اما به هيچ يک از اهداف خود نرسيد . و سرانجام بدليل ترس از گسترش قدرت و رهبري امام رضا (ع) ايشان را به شهادت رساند.

حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( عليه السّلام ) شنيدم كه فرمود:

بعضى از كسانى كه ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند، ضررشان براى شيعيان ما از دجّال بيشتر است.

مترجم سیدخلیل مرتضوی /سولاکانبوکان

حسن گفت: عرض كردم اى پسر رسول خدا( صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ) به چه علّت؟

فرمود: به خاطر دوستى‏شان با دشمنان ما و دشمنى‏شان با دوستان ما. و هر گاه چنين شود، حقّ و باطل به هم در آميزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.

( صفات الشيعه ص 8 )

عباسيان پس از مامون ضعيف مي شوند

پس از مامون که آخرين خلفاي مهم عباسي است , عباسيان بيش از پانصد سال حکومت کردند اما هيچگاه نتوانستند قدرت اوليه خود را بدست آورند و سرانجام با تصرف بغداد به دست مغولان ,حکومت عباسيان منقرض شد.

دلايل ضعف عباسيان

ظلم و ستم و دوري از اسلام : عباسيان با نيرنگ و با ظلم و ستم و سرکوب مردم به حکومت رسيدند.

قيام هاي متعدد: از اوايل تشکيل حکومت عباسي , بسياري از گروهها و حتي بسياري ازسرداران خليفه جهت به دست گرفتن قدرت با آن به مخالفت پرداختند.

بي کفايتي خلفا: بسياري از خلفاي عباسي , امور حکومتي را رها کرده و به عيش و نوش مي پرداختند و افرادي بي لياقت بودند.

تجزيه قلمرو عباسيان و استقلال يافتن کشورهاي تابع اين حکومت: با شروع اختلافات داخلي عباسيان در نواحي مختلف جهان اسلام حکومتهايي پديد آمد که به تدريج قوي و مستقل شدند و قدرت عباسيان را کاهش دادند.

مترجم سیدخلیل مرتضوی /سولاکانبوکان

حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( عليه السّلام ) شنيدم كه فرمود:

بعضى از كسانى كه ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند، ضررشان براى شيعيان ما از دجّال بيشتر است.

حسن گفت: عرض كردم اى پسر رسول خدا( صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ) به چه علّت؟

فرمود: به خاطر دوستى‏شان با دشمنان ما و دشمنى‏شان با دوستان ما. و هر گاه چنين شود، حقّ و باطل به هم در آميزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.

( صفات الشيعه ص 8 )

مترجم سیدخلیل مرتضوی /سولاکانبوکان

خلافت عباسی در دوره نفوذ خراسانیها

نخستین خلیفه عباسی ابوالعباس ملقب به سفاح (خونریز )چنانکه گفتیم روز 12ربیع الثانی 132 در کوفه به اجماع هوادارن خود به خلافت نشست و بر منبر ایستاده خطبه ای خواند و درطی آن خود و خانواده خود را اهل بیت پیغمبر وآل محمد وذوی القربی وعشیره اقربین نامید وآیات راجع به اهل بیت و حقوق آنها را ذکر کرد. سپس به مذهب بنی حرب (سفیانیها) و مروانیها پرداخت که ظلم کردند و حق رااز دست اهلش خارج ساختند تا آنکه خداوند از آنها انتقام کشید و با خلافت عباسیان بر مردم منت نهاد.

ابوسلمه حفص بن سلیمان معروف به خلال که کارگردان دعوت عباسی در کوفه بود و از ارکان نهضت محسوب می شد اخیرا از پیش آوردن عباسیان پشیمان شده وبه فکر آل محمد واقعی افتاده بود بدین جهت مدتی ابوالعباس را در خانه ای از چشم شیعیانش پنهان نگاه داشت و مردم را از ورود او به کوفه بی خبر گذاشت .

بنابه روایت مسعودی ابوسلمه دو نامه نوشت به مدینه یکی به امام جعفر صادق (ع) و دیگری به عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی و آنها را به کوفه دعوت کرد و وعده داد که برای آنها از اهل خراسان بیعت بگیرد . جعفربن محمد (ع) نامه ابوسلمه را در حضور فرستاده اش به شعله چراغ سوزانید و گفت جواب این است ولی عبدالله بن حسن جواب قبول داد. اما فرستاده وقتی به کوفه رسید که ابو العباس را خراسانیها را نهانخانه ابوسلمه در آورده به خلافت اعلام کرده بودند . سفاح با آنکه از سو ء نیت ابو سلمه به خود اطلاع داشت از مکانت و نفوذ او ترسید و دشمنی را اظهارنکرد و برعکس او را به وزارت خود برگزید و او را وزیر آل محمد می گفتند و اولین دفعه بود که کلمه وزیر در اسلام پیدا شد . ترس سفاح بیشتر از ابو مسلم بود و می ترسید که مبادا این مخالفت خوانی ابوسلمه به اتکای او باشد ; ابومسلم که شخصا نیز با ابوسلمه و نفوذ اودر عراق بد بود کسی را از خراسان فرستاد تا ابوسلمه را در کوفه بالطلاع خلیفه شبانه غافلگیر کرده کشتند و آوازه درانداختند که خوارج کشته اند، و جنازه اش را به احترام به خاک سپردند. سفاح تمام ممالکی راکه از بنی امیه داشتند بدست آورد سوای اندلس که عبدالرحمن اموی آن را تصرف کرده بود چنانکه پیش گفته شد و هیچ وقت هم اندلس به دست عباسیان نیامد . خراسان در دست ابومسلم ماند و او در آنجا فرمانروای مطلق بود و یاغیهایی راکه در اطراف آنجا به عنوان مخالف با امویه طلوع کرده بودند سرکوب داد واز ازرو سای نهضت یعنی همکاران قدیمی خود را مزاحم قدرت خود احساس می کرد از میان برمی داشت . در فارس عامل ابومسلم، عیسی بن علی عموی خلیفه را که حکم خلیفه به والیگری آنجا آمده بود نپذیرفت و گفت حکم ابومسلم لازم است، خلیفه شنید و جز خاموشی مصلحت نداشت زیرا خلیفه واقعی ابومسلم بود. پایتخت سفاح شهر انبار بود که یک شهر قدیمی ایرانی بود، سفاح در انبار به سن قریب به سی در سال 136 درگذشت . برادرش ابوجعفر منصور به خلافت نشست و از مردم برای خود و پس از خود برای عیسی بن موسی بیعت گرفت . عبدالله بن علی عموی منصور در شام به مخالفت برادرزاده برخاست و با لشکر فراوانی از شامیها که برای غزوه (جنگ خارجی) جمع شده بودند رو به عراق آمد . منصور ابومسلم را به جنگ عبدالله فرستاد. با آنکه لشکر شام از حیث ساز و برگ و عده سوار بر لشکر خراسانی برتری داشت ولی ابومسلم با تعبیه خاصی شامیها رااغفال کرد و آنها شکست یافتند ، منصور کس فرستاد که غنائم را برای خلیفه ببرند و در ضمن برای اینکه خراسان را ازدست ابومسلم خارج کند فرمان ولایت مصر و شام را برای او فرستاد و بهانه آنکه در اینجا ابومسلم به خلیفه نزدیکتر خواهد بود تا در خراسان . ولی ابومسلم برآشفت و به حال تعرض و تهدید با لشکر خود راه خراسان را پیش گرفت. منصور به دست و پا افتاد، عده ای از خواص ومحترمین دربار خود را به استماله نزد ابومسلم فرستاد و پیغمبر و حرمت اهل بیت را یادآوی کرد وعده داد که اگر ابومسلم به پایتخت خلافت بیاید، خلیفه تمام کارهای خود را به دست او خواهد داد. در پایان همه پیغام داد که اگر کار به مخالفت بکشد، تا پای جان خواهد ایستاد. از طرف دیگر به اوبوداود عامل ابومسلم در خراسان نامه نوشت و ایالت خراسان را به او وعده داد. فرستادگان خلیفه نخست پیغامهای نرم را رساندند، ابومسلم با کسان خود مشورت کرد، آنها رفتن نزد خلیفه را صلاح ندانستند ، ابومسلم نیز رای آنها را پسندید . فرستادگان چون امتناع او را دیدند آن پیغام درشت را ابلاغ کردند، ابومسلم که از نامه خلیفه به عامل خراسان نیز اطلاع یافته بود و از پشت سر می ترسید عاقبت تسلیم شد و به رسیدن نزد خلیفه کشته شد (137). و آن مرد عظیم که به عقیده مامون تالی اردشیر و اسکندر بشمار می رفت بر سر یک اشتباه نابود شد. ترکت الرای بالری ضرب المثل شده است. ابومسلم را که عباسیان در آغاز امین آل محمد نام داده بودند پس از کشته شدنش ابومجرم نامیدند.

حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( عليه السّلام ) شنيدم كه فرمود:

بعضى از كسانى كه ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند، ضررشان براى شيعيان ما از دجّال بيشتر است.

حسن گفت: عرض كردم اى پسر رسول خدا( صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ) به چه علّت؟

فرمود: به خاطر دوستى‏شان با دشمنان ما و دشمنى‏شان با دوستان ما. و هر گاه چنين شود، حقّ و باطل به هم در آميزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.

( صفات الشيعه ص 8 )

مترجم سیدخلیل مرتضوی /سولاکانبوکان

قتل ابومسلم دل ایرانیان را جریحه دار کرد ؛ در خراسان ایرانی ای به نام سنباد که از پروردگان ابومسلم بود به خونخواهی ابومسلم خروج کرد و با لشکری بیشتر از اهل کوهستان یا بلاد جبال،نیشابور و قومس . ری را گرفت و پس از هفتاد روز لشکر خلیفه میان همدان و ری او را شکست داد. سنباد در حال فرار بین قومس و مازندران به دست ایرانی دیگری لونان طبری به قتل رسید(137 ﻫ).

منصور در تمام مدت خلافت از تعقیب و تهدید فاطمیان فارغ نبود و نوشته اند که پس از مرگش مخزنی یافتند که در آنجا سرهای عده زیادی از کشتگان طالبین را انبار کرده بود . منصور در راه تخت و تاج از قتل و فتک خویشاوندان خود نیز مضایقه نداشت؛ منصور علاقه داشت که مهدی پسر خود را ولیعهد کند در صورتی که مطابق وصیت سفاح، عیسی بن موسی ولیعهد منصور بود و تن به خواهش خلیفه تن درنمی داد، عاقبت عیسی را روزی با پسرش احضار کرد و فرمان داد که پسر را در حضور پدر خفه کنند، چون مامورین شروع به کار کردند عیسی تسلیم شد و از ولیعهدی استعفا داد. در زمان منصور غزوات خارجی تابستانی مرتبا ادامه داشت جز در مواقعی که گرفتاری داخلی مانع بود. فتح تازه ای که در زمان منصور واقع شد فتح دماوند و طبرستان بود که تا آن .قت در حوزه اسلام در نیامده بود. با همه این اشتغال های جنگی، منصور در امور ملکی نیز فعالیت داشت، در طی این وقایع شهرهای نو بنیاد بغداد، رصافه و رافقه را ساخت، مسئله پول و مالیات بیشتر از هر چیز مورد توجه بود : در خرج نیز بسیار سخت گیر بود حتی بر خود به طوری که می گویند از شدت لئامت پیراهن پینه دار در بر داشت. از امام جعفر صادق (ع) است که درباره منصور گفت : الحمدلله الذی لطف له حتی ابتلاه بالفقر فی ملکه بنا به گفته مسعودی منصور در موقعی که مرد نهصد و شصت میلیون درهم بجا گذاشت .

خالد برمکی متصدی امور خراج بود و او دیوانها یعنی ادارات منظم برای این کار تشکیل داد و دستگاه دولت را بر طبق آئین ساسانیان مرتب کرد و آبادی و عمران و علم و ادب و سرانجام زندگانی تازه ای آغاز شد که رنگ ایرانی آن به وضوح تمام محسوس بود. منصور پس از تقریبا 22 سال خلافت پر حوادث خود در سال 158 بر اثر سوء هضم به سن شصت و پنج سالگی در نزدیک مکه در سفر حج مرد . مردی گندمگون، بلند بالا و لاغر بود با ریشی بسیار کم و نازک.

امام جعفر صادق (ع) در زمان منصور وفات یافت ، در سال 148 به سن 65 ودر بقیع پهلوی پدرش مدفون شد . جانشین منصور، پسرش محمد ملقب به المهدی ، جوانی نسبتا نرمخوی و خوش قلب بود و از کشتن بنی هاشم احتراز داشت . از آرامشی که مهابت پدر بر قرار کرده بود برای عیش و نوش و خوشگذرانی خود استفاده کرد .

جنگهای خارجی (غزو) نسبتا مهم بود . و خلیفه با تشریفات لشکر را به راه می انداخت. عباس بن محمد به همراهی عده ای از سرداران خراسانی تا آنقره پیش رفت و پس از قتل و غارت بازگشت (159). هارون پسر خلیفه به خلیج قسطنطنیه رسید ، ملکه بیزانس تقاضای صلح کرد و هارون نیز به واسطه آنکه نفهمیده در محل خطرناکی افتاده بود این تفاضا را قبول کرد و متارکه ای به مدت سه سال با جزیه ای سالانه که رومیها بدهند منعقد کرد و بازگشت (162).

در مسئله جانشینی ، مهدی گرفتار مشکلی بود که وقتی هم پدرش بدان دچار شد . در عملی که در زمان منصور شد خلافت پس از مهدی باز به عیسی بن موسی داده شده بود و مهد ی می خواست پسر خود موسی الهادی را ولیعهد کند و عیسی باز راضی نمی شد . و عاقبت عیسی را با ده میلیون درهم نقد و مقداری املاک در ناحیه زاب راضی کردند و برای هادی بیعت گرفتند و پس از چندی هارون پسر دوم خلیفه راهم به جانشینی هادی اعلام کردند.

ولیکن خیزران که مادر هردو پسر بود می خواست هارون نفر اول باشد برای آنکه خیزران او را بیشتر دوست داشت . برای این کار مشغول اقدام و دسیسه کاری شد و برای نخستین دفعه در تاریخ عباسیان مداخله زنها در امور خلافت نمودار شد . برمکیها به مناسبت آنکه تربیت هارون را که خلیفه به عهده آنها گذاشته بود با خیزران همدست شدند . خلیفه که در مقابل اراده سوگلی خود عاجز بود از موسی الهادی که در این موقع در گرگان مشغول جنگی بود تقاضا کرد که استفعا بدهد و او حاضر نشد. پس خلیفه برای ملاقات و اقناع او شخصا به قصد گرگان حرکت کرد و در رسیدن به ماسبذان ناگهان مرد. (محرم 169)

هادی در خلافت خود نخستین کاری که کرد آن بود که مادر خود خیزران را از مداخله در امور مملکت ممنوع کرد.

حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( عليه السّلام ) شنيدم كه فرمود:

بعضى از كسانى كه ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند، ضررشان براى شيعيان ما از دجّال بيشتر است.

حسن گفت: عرض كردم اى پسر رسول خدا( صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ) به چه علّت؟

فرمود: به خاطر دوستى‏شان با دشمنان ما و دشمنى‏شان با دوستان ما. و هر گاه چنين شود، حقّ و باطل به هم در آميزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.

( صفات الشيعه ص 8 )

هادی به مشکل همیشگی خلفا برخورد ، مشکل جانشینی . هادی می خواست پسر خود را جعفر را ولیعهد کند پس بر هارون برادر خود که ولیعهد بیعت شده و قانونی بود سخت گرفت و یحیی برمکی را که حامی و مشوق هارون به مقاومت بود حبس کرد و سرانجام به صلاحدید نوکرها و سرداران خود تصمیم گرفت که به زور هارون را خلع کند. خیزران کهنه کنیز، دست به کار زد و نقشه ای را که برای قتل خلیفه کشیده بود ، نقشه ای که برای بعدیها سرمشق و نمونه شد، به موقع اجرا گذاشت . نیم شبی کنیزان خیزران بر سر خلیفه ریختند و او را خفه کردند (ربیع الاول 170) و یکی از صاحب منصبان درباری را بر سر جعفر فرستادند تا او را از خواب برانگیخت و برای هارون از او بیعت گرفت . هادی در موقع مرگ 26 سال داشت و مدت خلاتش 13 ماه و چند روز بود . هارون بر جنازه اش نماز خواند و در قصر سلطنتی عیساباد دفنش کردند.

در مرگ هادی برادرش هارون که در این و قت جوان 23 ساله ای بود به تخت نشست ، ازآن پس هارون به استقلال مشغول خلافت شد و از کفایت و کاردانی برمکیها استفاده می کرد . هارون یکی از مشهورترین خلفای عباسی است . هارون مردی سفردوست و خوشگذران بود . هوای بغداد را نمی پسندید و همه عمر در اطراف بغداد در پی پایتخت خوش آب و هوایی می گشت و در حقیقت مرکز معینی نداشت . هارون زیاد به حج و جهاد می رفت و بعضی اوقات احرام حج را از بغداد می بست .

یحیی برمکی با پسران کاردان و لایق خود زحمت خلیفه را کم کرده بود و کارهای کشور و لشکر را با کفایت تمام اداره می کرد .

در سال 176 د رشام میان یمنی ها و مضریها فتنه عصبیت به شور آمد و عده زیادی کشته شدند. موسی بن یحیی برمکی را از بغداد به آنجا فرستاد و او مدتی در آنجا ماند تا فتنه را خوابانید و اوضاع آرام گرفت . در مصر کار وصول مالیات مختل شده بود و والیآن جا موسی بن عیسی عباسی خیال یاغیگری داشت . هارون مصر رابه نام جعفر برمکی کرد و او یکی از مستوفیهای ایرانی را به آنجا فرستاد و چون کار قرار یافت هارون مستوفی درست کار را بر داشت و آن نظم بر هم خورد . در آفریقای شمالی عبدویه انباری با لشکر آنجا طغیان کرد و عامل خلیفه را به قتل رسانیدعامل خلیفه را به قتل رسانید؛ یحیی برمکی با فرستادن دو تن از کسان خود کار آنجا را اصلاح کرد . عبدویه به اطمینان یحیی تسلیم شده به بغداد آمد و مورد احسان یحیی قرار گرفت . بدین شکل برمکی ها قلمرو پهناور خلافت را با سیاستی آمیخته با تدبیر و جوانمردی اداره می کردند و ثابت شد که درملکداری روشی غیر از روش زیادبن ابیه و حجاج بن یوسف نیز ممکن است .

ولیکن روش برمکیها با مزاج خلیفه که علاقه مفرطی به جمع پول داشت سازگار نبود .

سرانجام خلیفه به استیصال برمکی ها مصمم شد و شبی مسرور خادم را با عده ای از غلامان فرستاد تا سر جعفر بن یحیی را بریده به محضر خلیفه آوردند و فرمان داد تا یحیی را با سایر برمکیان گرفته به زندان بردند و اموال آنها را ضبط کرد (محرم 187).

علت این تصمیم ناگهانی را به اختلاف نوشته اند ، بعضی می گویند به واسطه معاشقه جعفر با عباسه خواهر هارون بوده است که خود هارون در مجلس شراب باعث آن آشنایی شده بود ولی به نتیجه آن راضی نبود؛ برخی معتقدند که موضوع یحیی بن عبدالله حسنی باعث این اقدام بوده است که برمکیها او را بی اجازه خلیفه آزاد کردند ، عده دیگر می گویند هارون از نفوذ و سلطه برمکیها به تنگ آمده بوده است . خلاصه آنکه مطلب درست روشن نیست و ممکن است که علتهای متعدد داشته باشد . مسعودی می گوید پس از برمکیان کارها مختل شد و مردم ، بی تدبیری و سوء سیاست هارون را معاینه دیدند.

در زمان هارون امام موسی بن جعفرالکاظم (ع) د ربغداد در زندان وفات یافت . نزد شیعه مسلم است که هارون او را مسموم کرد.

حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( عليه السّلام ) شنيدم كه فرمود:

بعضى از كسانى كه ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند، ضررشان براى شيعيان ما از دجّال بيشتر است.

حسن گفت: عرض كردم اى پسر رسول خدا( صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ) به چه علّت؟

فرمود: به خاطر دوستى‏شان با دشمنان ما و دشمنى‏شان با دوستان ما. و هر گاه چنين شود، حقّ و باطل به هم در آميزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.

خلافت امین تقریبا پنج سال دوام یافت از سال 193ت 198 و قسمت عمده آن به زدوخورد با برادش مامون گذشت . امین جوان عیاش و بی فکری بود و زیر نفوذ فضل بن ربیع وزیر واقع شده بود . در سال دوم خلافت به دستور وزیر فرمان داد تا نام موسی پسر خلیفه را در خطبه جمعه پیش از نام مامون ذکر کردند یعنی مامون را از ولایت عهد عقب انداختند بر خلاف قرارداد وصیت هارون . پس از مامون که در خراسان بود به حساب کار خود پرداخت ، ارتباط خراسان را با بغداد قطع کرد ، وسرانجام جنگ میان دو برادر اعلان شد . از بغداد علی بن عیسی را با لشکری به قصد خراسان روانه کردند ولی این لشکر درری به دست سردار مامون، طاهربن حسین ذوالیمینین شکست یافت. لشکر دیگری از بغداد فرستادند و آن نیز در همدان از پا در آمد . امین دیگر لشکر نداشت . لشکرهای مامون به فرماندهی طاهر و هرثمه پیش می رفتند. بصره و کوفه و دو شهر مقدس مکه و مدینه خلیفه نو را قبول کردند . چیزی نگذشت که بغداد محاصره شد و امین در قصر ((الخلد )) پناه گرفت . خلیفه از بی کسی برای تسلّط بر اوضاع نیرویی از لاتها و عیّارهای شهر تشکیل داده بود که خود آنها بیشتر باعث ناامنی شده بودند . سرانجام خلیفه جز تسلیم چاره ای ندید ولی می خواست این تسلیم به هرثمه باشد نه به طاهر زیرا اطرافیان خلیفه به سابقه آشنایی ، به هرثمه بیشتر اطمینان داشتند. شباهنگام خلیفه و هرثمه بر روی دجله به ملاقات یکدیگر آمدند ، طاهر که به وسیله جاسوسان خود از همه چیز اطلاع داشت عده ای فرستاد تا بر قایق خلیفه و هرثمه حمله کردند و آن هر دو به آب افتادند . مامورین ، خلیفه را گرفتند نزد طاهر بردند و فرمان داد تا سرش را بریدند و برای مامون به خراسان فرستاد (25 محرم 197 ) .

فرزند کنیزک ایرانی به جای پسر زبیده عباسی خلیفه شد . تمایلات ایرانی مامون و وزیرش فضل بن سهل سرخسی باعث رنجش عناصر عربی شد .

. در این موقع مأمون در خراسان بود و از آنجا کسی به مدینه فرستاد تا علی بن موسی الرضا (ع) را با احترام به خراسان آوردند و او را به ولایت عهد خودمعین کرد و دختر خود را به ازدواج او درآورد . بغدادیها برآشفتند و ابراهیم بن المهدی را به خلافت برداشتند؛ مصر نیز منقلب شد ، آذربایجان را بابک خرّم دین تصّرف کرد .

مأمون از طوس به جانب عراق حرکت کرد ، در سرخس فضل بن سهل را جمعی در حمام بر سرش ریخته کشتند (اوائل 202).در رسیدن به طوس امام رضا (ع) نیز به وسیلۀ سمی چنانکه در روایت شیعه مسلم است رحلت کرد . در ری خبر رسید که حسن بن سهل والی عراق که در واسط اقامت داشت ناگهان دیوان شده و بدارالمجانینش برده اند . با این وقایع بر اهل بغداد معلوم شد که مأمون برای تغییر سیاست خود حاضر شده است پس ابراهیم بن المهدی را واگذاشتند و مأمون بن مزاحم وارد پایتخت شد (204) و پرچمها را که از زمان ولیعهدی امام رضا (ع) به رنگ سبز در آورده بودند دوباره سیاه کردند و مالیات عراق را به عنوان انعام به مردم بخشیدند.

مأمون با وجود گرفتاریهای فراوان خود به حمایت علم و ادب و تشویق دانشمندان اهتمام داشت، کار عمده، ترجمه کتابهای فلسفی و علمی یونان بود، که در عصر مأمون و به تشویق او توسعه یافت . نخستین دانشگاه را در اسلام مأمون ساخت و آن بیت الحکمه بود که بنگاهی بود برای تعلیم و دارای کتابخانه و رصدخانه ای .

مأمون به بحث و مذاهب و آراء علاقمند بود و مجالسی برای این کار داشت که متکلمین فرقه های مختلف در آن جمع می شدند و به بحث استدلال می پرداختند.در همین اوقات مأمون در سفر جهاد بر اثر بیماری مختصری به سن 48 سالگی در طرسوس در گذشت (218).

مقارن این احوال خراسان از قلمرو خلافت برای همیشه خارج شد بدین ترتیب که طاهربن الحسین سردار معروف را که مردی ایرانی نژاد و فارسی زبان بود مأمون به ایالت خراسان فرستاد که اوضاع آشفته آنجا را آرام کند ، او در این کار موفق شد ولی ادعای استقلال پیدا کرد و یک روز در خطبۀ جمعه نام خلیفه را حذف کرد ، هر چند همان شب ناگهان مرد امّا خراسان از دست رفته بود و خلیفه ایالت آنجا را به پسر طاهر واگذار کرد و جز آن نمی توانست . پس خاندان طاهری در آنجا استقرار یافت و از این پس جای خراسانیها را در دستگاه خلافت غلامان ترک گفتند به شرحی که در فصل آینده خواهیم دید.

حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( عليه السّلام ) شنيدم كه فرمود:

بعضى از كسانى كه ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند، ضررشان براى شيعيان ما از دجّال بيشتر است.

حسن گفت: عرض كردم اى پسر رسول خدا( صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ) به چه علّت؟

فرمود: به خاطر دوستى‏شان با دشمنان ما و دشمنى‏شان با دوستان ما. و هر گاه چنين شود، حقّ و باطل به هم در آميزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.

( صفات الشيعه ص 8 )

مترجم سیدخلیل مرتضوی /سولاکانبوکان

خلافت در دوره ی غلامان ترک

از موقع فتوح ماوراءالنهر و ترکستان عنصر تازه ای وارد جامعۀ اسلام شده بود به نام ترک . استعداد جنگی و نوکربابی غلامان ترک به زودی توجّه خلفاء و سرداران را جلب کرد و از این بنده ی مطیع و سخت جان استفاده کردند . از طرف دیگر اعراب بر اثر آسایش در شهر و ثروت و نعمت از جوش و خروش افتاده و در حقیقت خصال جنگی خود را از دست داده بودند. خراسانیها دولت نیز در طی چندین نسلی که از اوّل خلافت می گذشت در عراق بتدریج جزء عرب شده بودند ، علاوه بر آنکه خراسان با طاهریان و آذربایجان با خّرم دینان و مازندران با سپهبدها دیگر حوزه ی لشکرگیری برای خلافت نبود و فعلا ًبرای خلیفه لشکری بهتر از غلام ترک میسر نبود خاصّه که در بازارهای برده فروشی ازاین کالا فراوان بود . المعتصم جانشین مأمون استخدام ترکها را توسعه داد و لشکری منظم و معتبر از آنها فراهم آورد . در بغداد مردم از این ترکها به ستوه بودند ، معتصم سامره را ساخت و با ترکها خود در آنجا منزل گرفت.

معتصم با لشکر نو بنیاد خود فتح هایی کرد : زطها را که قومی بودند در بطائح بصره و شورش کرده بودند وادار به تسلیم کرد ، سفری به غزو روم رفت و عمُّوریه را فتح کرد با قتل و غارت بسیار و بدین طریق قتل و غارتی را که امپراطور اخیراً در خاک اسلام کرده بود جواب داد (223)،لشکری به سرداری افشین به دفع خرّمدینان فرستاد.مسئله لشکر ترک بعدها برای خلافت مسئله دشواری شد زیرا غلامان هر چه قویتر می شدند طمعشان زیادتر می شد تا جائی که خلافت و خلیفه را در مشت خود گرفته بودند. در سال 220 امام محمّد التقی (ع) را از مدینه به بغداد آورد و در همان سال امام در آنجا یافت و در مقابر قریش مدفون گردید .

معتصم در سال 227 در سامره به سن قریب 47 سالگی مرد و پسرش هارون ملقب به الواثق بالله در سن سی و یک سالگی به تخت نشست . واثق در طی پنج سال خلافت خود سیره ی مأمون را در طلب علم و بحث از آراء و افکار تعقیب کرد . در مرگ او دو سردار ترک . وصیف و ایتاخ ، شرکت داشتند . جعفر برادر او را به خلافت نصب کردند و او را المتوکّل علی الله لقب دادند.

متوکّل در سیاست داخلی مخالفت با چند سلف روشن فکر را پیش گرفت و به جلب افکار عمومی پرداخت ، به تقویت سنت شیعه را همه جا مورد تعقیب قرار داد ، بحث دربارۀ قرآن را ممنوع کرد، احکام عمربن خطاب را مقرر کرد.

متوکّل برای آنکه از قدرت ترکان بکاهد نوادۀ طاهر ذوالیمین ،متوکّل پسر خود منتصر را به جانشینی معین کرده بود ولی پس از چندی به فکر افتاده بود که او را برادارد و پسر کوچکتر را معتز نام داشت جانشین کندولی این فکر به انجام نرسید زیرا دو سردار ترک ، وصیت و بغای صغیر ، در چهارو شوّال 247 به دستور منتصر خلیفه را کشتند . ولی منتصر نیز از تخت و تاج بهره مند نشد چه شش ماه بعد در گذشت و معلوم نشد که مرگش از بیماری بوده یا زهر . جانشین او ، مستعین نوادۀ معتصم ، بازیچه ایبود در دست سرداران ترک . در این موقع بغا یکی از غلامان ترک را به قتل رسانید ، سایر غلامان بر او و بر وصیف شوریدند و دو سردار به بغداد گریختند و خلیفه را نیز با خود بردند . شورشیان جای خود را به معتز که از طرف شورشیان نامزد خلافت شده بود واگذار کرد (3 محرم 252).

کار معتز نیز با ترکها پیش نرفت.در این اوقات یعقوب لیث در خراسان و کرمان قوّت گرفته و طاهریان و کرمان قوّت گرفته و طاهریان را برانداخته بود. مصر را نیز غلام ترکی نامش احمد بن طولون به وسیله بایکبال (بایک بگ)حاجت ترک خلیفه بدست آورده بود و با ایجاد خاندان طولونی مصر نیز از قلمرو خلافت بغداد بیرون رفت.غلامان ترک به سرداری صالح پسر وصیف شوریدند و معتز را گرفتند و با شکنجه و گرسنگی او را کشتند (255)از وقایع زمان معتز رحلت امام علی النقی (ع)است که در سال 254 در سامره وقع یافت .

برای جانشینی مهتدی ، موسی بن بغا ابوالعباس احمد بن المتوکل ورا که جوانی 25 ساله و از کنیزی فتیان نام بود انتخاب کردو او را المعتمد لقب داند . نخستین تصمیم معتمد تغییر پایتخت بود از سامره به بغداد ؛ معتمد جوانی بی کفایت و عیّاش بود و با وجود این مدّت نسبتاً مدیدی یعنی 23 سال خلافت کرد . علّت این دوام آن بود که برادرش طلحه ملقب به موفق متصدی کارها بود و از مردی کارآمد و با شهامت بود و برای غلبه بر مشکلات دائماً تلاش می کرد.در روزگار معتمد امام حسن عسکری (ع) در سامره به سال 260 رحلت یافت و با امامت فرزندش حضرت محمّد بن الحسن (ع) که قائم آل محمّد (ص) است دوران غیبت آغاز شد .

موفق در بازگشت از آذربایجان مبتلا به داءُالفیل شده مرد (278)و در آن موقع شورش عظیمی در بغداد برپا شده بود که بسیاری خانه دچار حریق و غارت شد ؛ پسر موفق ، ابوالعبّاس ، زمام کار را بدست گرفت و طولی نکشید که المعتمد نیز در نتیجه افراط در اکل و شرب یا بر اثر مسموم شدن مرد و ابوالعّباس با لقب المعتضد بالله به جای اونشست (279).

حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( عليه السّلام ) شنيدم كه فرمود:

بعضى از كسانى كه ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند، ضررشان براى شيعيان ما از دجّال بيشتر است.

حسن گفت: عرض كردم اى پسر رسول خدا( صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ) به چه علّت؟

فرمود: به خاطر دوستى‏شان با دشمنان ما و دشمنى‏شان با دوستان ما. و هر گاه چنين شود، حقّ و باطل به هم در آميزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.

( صفات الشيعه ص 8 )

معتضد مردی قوی اراده و کاری بود و بر اوضاع تسلّط پیدا کرد و البته کفایت غلامش بدر نیز بی اثر نبود . فتنه ها در زمان او ا حدّی آرام گرفت. معتضد مردی خونریزی بود و از شکنجه و عذاب محکومین لذّت می برد ؛ با این حال نسبت به علویها معتقد به مهربانی بود ، تصمیم گرفته بود که معاویه را بر منبر لعن کند و منشوری در این باب از روی نسخه ای که مأمون در زمان خود تهیه کرده بود نوشت مشعر بر مطاعن بنی امیه و فضائل اهل بیت پیغمبر ؛ ولی اطرافیان به عنوان آنکه مردم خواهند شورید و علویان بهانه خواهند یافت خلیفه را منصرف کردند . در زمان معتضد سامانیها در خراسان صفاریها را بر انداختند و در نتیجه ایالات فارس دوباره به دست خلیفه آمد . معتضد سفری به غزو روم رفت و در 24 ربیع الثانی سال 289 مرد گفتند مسموم شد.

پسر معتضد ، علی ملقب به المکتفی بالله ، از رَقَّه به بغداد آمد و خلیفه شد . نخست زندانیهای پدر را آزاد کرد و این عمل موجب خرسندی مردم شد ولی بعد حاجب پدر را کشت و کارها را بدست غلامی نامش فاتک افتاد و قاسم و عبّاس دو وزیر خلیفه . خلافت مکتفی شش سال طول کشید . در زمام او دسته ای از قرامطه به شام هجوم بردند و با کمک اعراب انجا عاملان دولت طولونی مصر را مغلوب کرده شام را متصّرف شدند و در آنجا اولین امام فاطمی را اعلام کردند .مکتفی لشکری بر سر طولونیها به مصر فرستاد و طولونیها رد این اوقات به واسطۀ بی انضباتی و نفاق داخلی ضعیف شده بودند . در جنگ ، پادشاه طولونی ، هارون بن خُمارویه به مزراق غلام بربرای از پا در آمد و خاندان طولونی انقراض یافت (292).مکتفی رد ذیقعدۀ 295 مرد .

خلافت در دست بویه ایان

در جنگهائی که سامانیان خراسان با امرای مازندران برای تصّرف آنجا به راه انداخته بودند ، مردی دیلمی نامش بویه (به تلفّظ عربی بویه بر وزن کمیل ) و کنیه اش ابوشجاع با دسته ای از دیلمیان خود به مزدوری جنگ می کرد و او سه پسر داشت : علی ، حسن و احمد . اینها از پیشا مدها استفاده کرده در کرج (ناحیه ای میان همدان و اصفهان ) حکومتی برای خود تشکیل دادند و پس فارس را گرفتند؛ در خلافت الرضی بالله خوزستان و بصره را از جنگ پسران بریدی ، ابو عبدالله و دو برادرش ، در آوردند و دولت نو بنیاد بویه ایان با خلیفه بغداد همسایه دیوار به دیوار شد و دنبالۀ طبیعی آن آمدند به بغداد بود و بدست آوردن قدرتی که در آنجا دست بدست می گشت . پس احمد بن بویه به صوابدید دو برادر خود در سال 334 با لشکر دیلمی وارد بغداد شد و بدین طریق دستگاه خلافت در زیر نفوذ یک خاندان ایرانی شیعه مذهب قرار گرفت .

در ورود امیر بویه ای خلیفه و ابن شیرزاد مخفی شدند و ترکها به طواف موصل کشیدند . ولی مستکفی پس از رفتن ترکها بیرون آمد و از آمدن بویه ای اظهار مسرت کرد و او را معزّالدوله لقب داد ولی برای خود از او بیعتی گرفت مؤکد به قسمهای غلیظ و امان نامه ای برای چندتن از نزدیکان خود . در سلطۀ دیلمیها کار شیعیان در بغداد قوّت و عده شان زیاد شد ؛کم کم جامعه جداگانه ای شدند دارای سرپرست خاصی به نام نقیب ولی بویه ایان برای رعایت اکثریت سنی مردم و نفوذ مذهبی ای که خلیفه روح آنها داشت ظاهر را حفظ می کردند و به مقام خلافت احترام می گذاشتند . بدین جهت در زمان بویه ایان عمر خلفا نسبت به دورۀ پیش زیادتر بود و خلافتها غالباً طول می کشید البته جز اسمی نبود.

ولی معزِّالدوِّله هم از آغاز محتاج به تغییر شد برای آنکه شنیده بود «عَلَم »(نام زنی )پیشکار اندرون که همه کارۀ خلافت بود بر ضد امیر بویه ای مشغول توطئه شدن است ، معزالدّوله مستکفی را دستگیر کرد و فضل بن المقتدر را با لقب المطیع لله به خلافت نشاند (334). ناصرالدولۀ حمدانی با ترکها از موصل به جنگ معزِّالدّوله آمد . ابن شیرزاد هم از بغداد به آنها پیوست و عیاران شهر را برانگیخت . دو طرف بر کنار دجله مشغول جنگ شدند قحطی و گرانی مهیبی شهر را فرا گرفت و اختلالی که در تمام مدت حکمرانی معزِّالدّوله دوام یافت . و لی امیر بویه ای در این جنگ بر مخالفان خود غالب شد و خلافت المطیع استقرار یافت . خلیفه معزول را به خلیفه نو داد تا چشمش را میل کشید و حبسش کرد و او در زندان مرد. عَلم قهرمانه را نیز کور کردند و زبانش را بریدند .

از این پس محور تاریخ خلافت سر گذشت های امیران بویه ای است و معزِّالدّوله در سال 356 مرد و پسرش بختیار یبا لقب عزِّالدّوله به جای او نشست .پس از آن عضدالدّوله ری بلاد جبال را نیز از دست دو برادر خود مؤید الدوله و فخرالئله در آورد و پادشاهی شد بزرگ مالک عراق و قسمت مهمی از ایران . عضدالدّوله خرابیهائی را که در ایّام هرج و مرج بر عراق وارد آمده بود مرمت کرد ، بازارها و مسجدها را تعمیر کرد ، نهرها را گشود و پلهای خراب شده را ساخت ، علما و قاریان و فقرا را پول داد و شهر کوفه و کربلا را ساخت و رد بغداد بیمارستان عضدی را بنیاد کرد . در فارس نیز بند امیر بر رود کُر منسوب به اوست و بنای عظیمی است ، عضدالدّوله به علم و مخصوصاً علوم عقلی توجّه تمام داشت و در زمان او دانشمندان بزرگ پیدا شدند و کتابهای گرانبها نوشتند . عضدالدّوله پادشاه مدبر و بلند همّتی بود و او نخستین کسی بود که به بلوچستان لشکر کشید و بلوچها را به فرمان آورد .

عضدالدّوله در سال 372 در سن 47 سالگی در گذشت و پسرش صمصام الدّوله ابوکالیجار در بغداد به جای او نشست ولی بقیۀ مملکت عضدالدّوله میان پسرلن دیگرش و برادرش پخش شد . ابوکالیجارملقب به الملک الرحیم جانشین پدر شد (440) و او آخرین پادشاه بویه ای بغداد بود بدست سلجوقیها از میان رفت و خانواده برافتاد چنانکه در فصل بعد هم خواهیم دید .

این دوران صدوانه ساله که با سقوط المستکفی آغاز شد ، معاصر بود با جهار خلیفه که با خلافت های طولانی خود تمام این مدت را گرفته اند .

ابن خلفا صورت تشریفاتی ای بیش نبودند ، با مقرری که از دولت می گرفتند و در آمد املاک اختصاصی خود زندگانی می کردند و جز اقامه تشریفات مذهبی و رسمی و امضای فرمانها کاری نداشتند و در ولایات سر کشان و غلبه جویان با هم زدوخوردی داشتند و هر که بر جای غلبه می یافت خلییفه او را به رسمیت می شناخت و با گرفتن مقداری هدیه خلعت و لوا و لقب برای او می فرستاد. در اواخر زمان بویه ایان خلافت اموی اندلس پس از تقریباً سه قرن زندگانی به دست امرای دولت منقرض شد و مملکت به صورت ملوک الطوایفی در آمد (422) ولی مهمترین حوادث این دوره تشکیل خلافت فاطمی مصر است که علاوه بر قدرت کشورگشائی که داشت به وسله دستگاه تبلیغاتی عظیم خود عباسیان و جنبۀ مذهبی آنرا بشدت تهدید می کرد . بدین جهت باید تاریخ آن را در فصلی جداگانه مطالعه کنیم.

حسن خزّاز گفت: از امام رضا ( عليه السّلام ) شنيدم كه فرمود:

بعضى از كسانى كه ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند، ضررشان براى شيعيان ما از دجّال بيشتر است.

حسن گفت: عرض كردم اى پسر رسول خدا( صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ) به چه علّت؟

فرمود: به خاطر دوستى‏شان با دشمنان ما و دشمنى‏شان با دوستان ما. و هر گاه چنين شود، حقّ و باطل به هم در آميزد و امر مشتبه گردد و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.

( صفات الشيعه ص 8 )

مترجم سیدخلیل مرتضوی /سولاکانبوکان

فاطمیان در مقابل عبّاسیان

خلفای فاطمی را عُبیدیان نیز می نامند ، به مناسب آنکه نخستین خلیفۀ آنها عُبیدالله نام داشته است و فاطمی می نامند برای آنکه این خلفا خود را از نسل فاطمۀزهرا می دانستند . خلفای عبّاسی رد نسبت این فاطمیان قدح می کردند و آنها را اولاد دَبصان یهودی مؤسس فرقۀ دیصانَّیه یهود می خواندند و درزمان القادر بالله نوشته ای در این خصوص به امضای فقها و قاضیان بغداد درست کردند. این تبلیغات در مردم سُنی مذهب آن اعصار اثر کرده و مورخین زمان بنی عبّاس و بعد از ان نیز تحت تأثیر واقع شده اند ، این است که سلسۀ نسب فاطمیان در تواریخ با اختلافات بسیار دیده می شود . از طرف دیگر خود این قوم نیز بنای کارشان در آغاز بر استتار بوده امامهای پیش از ظهور را با لقب ذکر می کرده اند نه به اسم مثلاً نقی و وفی و رضی می گفته اند و حتّی خود عبیدالله را نوشته اند که اسم اصلیش محمّد بوده است . شیعیان خلفای فاطمی که اسماعیلیه نامیده می شوند معتقد بودند که امامت از امام جعفر صادق (ع) به پسرش اسماعیل و از او به پسرش محمّد رسید . این عقیده بعدها شرح و بسط یافت و با افکار فلسفی و عرفانی آمیخته شد و دستگاه جدلی مفصلی پیدا کرد که مبلغین با آداب مخصوصی بیان می کردند.

می گویند مردی به نام عبدالله میمون القَدَّاح از اصفهان به خوزستان رفت و مردم را به اسماعیلی نهفته ای دعوت کرد . پس از مرگ او فرزندش دنبال کار پدر را گرفت و مردی را به نام ابن حوشب برای نشر دعوت به یمن فرستاد . در این میان ابن حوشب مرد دانا و زیرکی پیدا کرد نامش ابوعبدالله الشیعی و او را مأمور افریقا کرد . ابو عبدالله به مکّه رفت و در آنجا با حاجیان فبیله کتامه آشنا شد و با آنها به افریقا رفته به نشر دعوت مشغول شد و بربرها از همه طرف به نزد او جمع می شدند و کارش بالا گرفت و مشغول کشورگشایی شد.

امام روانه افریقا شد که به پیروان خود برسد و خود را اعلام کرد . در شهر سجلماسه به دست بنی مدارار که متصرف آجا بودند گرفتار و محبوس شد . ولی ابوعبدالله الشیعی مشغول فتح بود و سه دولت آفریقا یکی پس از دیگری به دست او سقوط کرد ، و در آنجا امام عبیدالله و پسرش را از زندداان بیرون آورده با شور و شادی تمام او را به رقاده برد و در آنجا عُبیدالله به نام مهدی به خلافت نشست و سلسله آغاز شد (297).

عبیدالله در اولین فرصت ابو عبدالله الشیعی و برادش را کشت به همان علّت که عبباسیان ابومسلم را کشتند.مقصد اعلی حمله به مشرق و برافکندن عباسیان بود . بدین جهت پسر خود ابوالقاسم را که در این هنگام جوان بیست و دو ساله ای بود با لشکری که یک نیروی بحری نیز آنرا کمک به فتح مصر فرستاد . طرابلس غرب و برقه و سپس اسکندریه بی زحمت مسخَّر شد امّادر فُسطاط تکین ترک با کمکی که مونس برایش فرستاده بود به مقاومت ایستاد و لشکر فاطمی ناکام بازگشت.

ولیکن در طرف غرب دولت فاطمی همه جا کامیاب بود. و سیسیل به تصرف خلیفۀ فاطمی در امد . مهدی سیسیل را پایگاهی برای تاخت و تازهای در یایی قرار داد و با کشتی های خود بر سواحل ایتالیا و دریای آدریاتیک دستبردهای شگرف می زد . مغرب افریقا را از بقایای ادریسیان که مدتها در آنجا حکومتی داشتند صاف کرد.

خلافت دردوران سلجوقیان

درگیرودار دوخلافت مصری وبغدادی ، دردهه های نخستین قرن پنجم ، یک دسته ترکمن که در

بیابانهای ماوراءالنهرسرگردان بودندازضعف غزنویها استفاده کرده وبه خراسان ریختند، پادشاه غزنوی را درجنگی شکستند(431)ودرخراسان به نام سلجوقیان دولت نیرومندی تشکیل دادند .وازآنجا درسراسر کشورهای خلافت پهن شدند.ظهورسلجوقیها برای خلیفه بغدادنعمت غیرمترقبی بود زیرا سلجوقیها سنی متعصبی بودند ودرترکستان به مذهب حنفی پرورده شده وبه آن دلبستگی داشتند.درسال 447طغرل ،امیرسلجوقی وارد بغداد شدوآخرین امیر بویه ای الملک الرحیم را درقلعه تبرک ری حبس کرد واوسال بعددرآنجا مرد. خلیفه طغرل را خلعت دادونامش را وارد خطبه کردودختر داود برادر اورا به زنی گرفت .

طغرل برای فتح دیار بکر ازبغدادبیرون رفت و وزیر خود عبدالملک را درآنجا گذاشت . طغرل موصل را ازمروانیها گرفت وبه براد خود ابراهیم ینال داد وخود به بغدادبازآمد.(449)

درسال بعدابراهیم ینال برطغرل یاغی شدوازموصل کنده به همدان رفت .طغرل نیز به تعاقب اوروانه همدان شد ودرآنجاسرگرم جنگ برادر شد(450) .درغیبت او بساسیری با کمک قریش بن بدران امیرعقیلی سابق موصل به بغداد آمدودرمسجد به نام مستنصرفاطمی خطبه خواند .مردم شوریدند ومیان طرفین یک هفته زدوخوردبود تا آنکه بساسیری قصر خلیفه را مسخر کرد ، ولی خلیفه به قریش بن بدران متوسل شد .پس قریش برخلاف قراری که با بساسیری گذاشته بود،خلیفه را درپناه خود گرفت واورا با اشیاء مقدسش به لشکرگاه خود بیرون برد.بساسیری ورئیس الروسا وزیر خلیفه را که باعث سوزاندن خانه بساسیری شده بود گرفت وکشت وبغداد را به نام خلیفه فاطمی به دست گرفت وبا رفق ومدارای تمام وبدون اضهارتعصب مذهبی مشغول حکومت شد(450) .ولی مستنصر نامه های اورا مدتی جواب نمی دادوبعدهم که جواب داد برخلاف انتظار بساسیری بود وعلت امرآنکه وزیر مستنصربا بساسیری بد بود.

درسال بعد(451)طغرل که برادر خودابراهیم ینال را کشته وازخیال اوفارغ شده بودبه یاری خلیفه به بغدادآمد،بساسیری را کشت وزنان وفرزندان اورا اسیر کردوخلیفه را با احترام تمام به تخت نشاند.بدین طریق عنوان مقدس خلافت بار دیگر از آسیب دشمنان جان بدربردوباز برای مدت مدیدی به شادی مردمی که بدان عقیده داشتندویا ازآن استفاده می کردندباقی ماند.

دراین زمان نیز مانند زمان دیلمی ها وغلامان ترک ازخلافت نامی بیش نبود؛ سلجوقیها دراطراف قلمرواسلامی گسترده شدند وشاخه وشعبه ها پیدا کردند .لشکر ملکشاه به سرکردگی اَتسِز بیت المقدس را گرفت ودرسال 468دمشق را به تصرف آورد.شعبه دیگری ،چندی بعد درآسیای صغیر نفوذ کردوآنجا را از دست بیزانسها به طور قطع درآورد درصورتی که چندین قرن اعراب با زدوخوردهای بسیار بدان موفق نشده بودند ؛این شعبه درتاریخ به نام سلاجقه ی روم معروفند ،پایتختشان قونیه وسیواس بوده است .پس از انقراض این سلسله درزمان مغولها ،یکی از نوکرهای این دولت سلسله ی پادشاهان عثمانی را تاسیس کرد که بعدها قوت وعظمت یافت وشهر قسطنطنیه پایتخت نامی بیزانس که قرنها امپراطورها درمقابل اعراب ازآن دفاع کرده بودند به دست آنها فتح شد .

درایران تنها نیروئی که درمقابل سلجوقیان وعباسیان مقاومت می کرد دستگاه ملاحده یعنی اسماعیلی های نزاری پیرو حسن صباح بود.اینها درقلعه های مستحکم درکوهها جا گرفته بودند وبه وسیله ی فدائیان یعنی تروریستها ی خود با مخالفین خود مبارزه می کردند حتی خلیفه ای را وپادشاهی را به قتل رساندند.سلجوقیها با اهتمامی که به دفع آنها کردند ازعهده برنیامدند واین کاربه دست مغولها انجام یافت .

درزمان المقتفی ،مسعود سلجقی درهمدان مرد وبرادرزاده اش محمد جای اورا گرفت.دراین اوقات دولت سلجوقی روبه انقراض می رفت ،غزها به خراسان ریخته بودند وبا گرفتن سنجر شعبه ی سلجوقی خراسان را ازپا درآورده بودند وتا گرگان پیش آمده بودند اتابکیهای آذربایجان نیز سروگوش می جنباندند.بدین جهت وقتی که محمد خواست به رسم اسلاف درکار بغدادمداخله کند خلیفه زیر بار نرفت .محمد بغداد را محاصره کرد وخلیفه با لشکری که ازکردها وغلامان خود جمع کرده بود سخت مقاومت کرد واتابکیها را نیزبرعلیه محمد تحریک کرد .محمد برای دفع آنها ناچار بغداد را واگذاشت وبه ایران برگشت وخلافت ازچنگ سلجوقیها درآمد .

مترجم سیدخلیل مرتضوی /سولاکانبوکان

سیدصلاح الدین مرتضوی (سیدخبات مرتضوی) برادرزاده دلبند اینجانب سیدخلیل مرتضوی

سیدخلیل مرتضوی و دانش آموزان سال سوم دبیرستان اسفند 1391

بوکان؛ عروس غرب ایران

بوکان؛ عروس غرب ایران
بار سفر را بستن و رفتن به شهری که زمانی مراسم عروسی را در کنار حوض آب بزرگی در مرکز شهر برگزار می کردند و با رقص و پایکوبی به شادی می پرداختند، خالی از لطف نیست.
بوکان؛ عروس غرب ایران

بار سفر را بستن و رفتن به شهری که زمانی مراسم عروسی را در کنار حوض آب بزرگی در مرکز شهر برگزار می کردند و با رقص و پایکوبی به شادی می پرداختند، خالی از لطف نیست.

علاوه بر آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم مردمان این دیار می توان چشم ها را به مهمانی لباس های رنگین و زیبا دعوت کرد، بوکان سرزمینی است کمتر شناخته شده که ده ها جاذبه طبیعی و تاریخی را در خود جای داده همراه با مردمانی که با مهربانی لبخند به مهمانانشان خوشامد می گویند.

بوکان (بوک در کردی به معنی عروس است و بوکان به معنی سرزمین عروسان است) که مردم آن شهر با لفظ عروس شهرها از آن یاد می کنند، در آذربایجان غربی قرار دارد و از شمال با شهر میاندواب، از جنوب با سقز، از شرق با شاهین دژ و از غرب با مهاباد همسایه و دارای آب و هوای معتدل و کوهستانی است. شهر زیبای بوکان در مطالعات باستان شناسی به عنوان پایتخت مانناها دارای پیشینه ای حدود ۳۰۰۰ سال است.

مردمان خونگرم و مهمان نواز این شهر به زبان کردی سورانی صحبت می کنند و بساط آرامش و سفری زیبا را برای گردشگران با ارائه مکان های مناسب برای اقامت، مراکز خرید با قیمت های مناسب و ارزانسراها، رستوران های عالی با غذاهای سنتی و خوشمزه، فضاهای سبز و بوستان های زیبا، مناظر زیبا و چشمنواز، طبیعت کوه ها و دره ها، اماکن تاریخی و نیز غارهای طبیعی را فراهم می کنند.

رودخانه سیمینه رود: این رودخانه که از کوه های چهل چشمه کردستان سرچشمه گرفته و پس از طی مسافت طولانی به دریاچه ارومیه می ریزد. در بخشی از مسیر حرکت خود مناظری سرسبز و زیبا در شهر بوکان که در موازات این رودخانه قرار دارد به وجود آورده است. سیمینه رود در ضلع غربی این شهر قرار گرفته و زمینه ساز فراهم کردن فضای سبز و پارک ساحلی بوکان گردیده است که یکی از مراکز دیدنی و سیاحتی شهر به شمار می رود. از دیگر مکان های زیبای کنار این رودخانه مناظر زیبا و تفریحی کیوه ره ش (کوه سیاه) و روستای کوسه است. خوشبختانه در این منطقه امکانات اقامتی و تسهیلات کافی برای گردشگران مهیا بوده و مسافران می توانند به راحتی در این اماکن اقامت گزینند.

باغ امیرآباد: امیرآباد یکی از محله های بوکان است که به دلیل داشتن باغ های زیبا، همواره از شهرت خاصی برخورداربوده این باغ ها بیشتر دارای درختان آلبالو و البته مزارع سبزیجات است. به همه شما پیشنهاد می کنیم در سفر به بوکان برای گشت وگذار در منطقه امیرآباد و استفاده از طبیعت زیبای آن برنامه ریزی کنید.

بوستان حسن زیرک: علاقه مندان به موسیقی و هنر کردی حتما نام حسن زیرک را شنیده اند. او خواننده نامی و خوش صدای کرد بود که در بوکان متولد و در همین شهر نیز به خاک سپرده شده است. مزار او هم اکنون بر دامنه کوه ناله شکینه (نعل شکن) زیارتگاه عاشقان موسیقی و هنر ایرانی است. در کنار مزار وی، چند مزار دیگر از هنرمندان موسیقی کردی از جمله قادر عبدالله زاده (قاله مه ره)، نوازنده شمشال (نوعی نی) قرار دارد.

مسجد جامع بوکان: این مسجد مربوط به دوره قاجاریه در مرکز شهر و در کنار حوض آب قدیمی شهر و نیز قلعه سردار عزیزخان مکری با همان قدمت واقع شده است. این مسجد محل اقامه نماز جماعت و اجتماع مردمان این دیار است.

آرامگاه سردار عزیزخان مکری: بنایی آجری با ایوان طاقدار و سقف گنبدی مربوط به آرامگاه سردار عزیزخان مکری داماد امیرکبیر و از سرداران ناصرالدین شاه در بوستان ملت بوکان در فضایی سرسبز و زیبا واقع شده است. دیدن این بنای تاریخی و آرامگاه زیبا که تداعی کننده خاطرات تاریخی ایران زمین است، برای هر مسافری می تواند جذاب و خاطره انگیز باشد.

مسجد جامع حمامیان: این مسجد تاریخی و زیبا در روستایی به همین نام در چند کیلومتری شمال غربی بوکان قرار دارد.این مسجد بنایی آجری با پلان چهارطاقی و تزینات زیبا و گچکاری چشمنواز دارای ایوان طاقدار و نیز سقف گنبدی است. قدمت این بنا نیز متعلق به اواخر دوره قاجاریه است.

سایت ماننایی قلایچی: در ۷ کیلومتری شمال شرقی بوکان و در مسیر بوکان به شاهین دژ در نزدیکی روستایی به همین نام، محوطه ای تاریخی متعلق به حکومت مانناها (قومی بودند که حکومتی را در جلگه جنوبی دریاچه ارومیه تشکیل داده و از قرن ششم قبل از میلاد تا قرن هشتم بر این سرزمین حکومت می کردند) قرار گرفته که دارای آثار معماری، کتیبه سنگی، سفال و آجرهای زیبا و منقوش مربوط به سده هشتم قبل از میلاد است. اهمیت این آثار به حدی است که تقریبا در بیشتر موزه های مشهور و مطرح دنیا میتوان بخش هایی از آن را مشاهده کرد.

قلعه بردینه: قلعه بردینه در جوار روستای آغجیوان و ۳۰ کیلومتری بوکان در مسیر جاده بوکان به شاهین دژ قرارگرفته است. قلعه بردینه روی کوهی به همین نام در ارتفاع ۲۰۰ متری از دشت های اطراف واقع شده است. ورودی قلعه در ضلع جنوب شرقی دارای ۱۲ پله از سنگ تراشیده شده شما را به محوطه اصلی که شامل فضاهایی برای ذخیره آب باران که به آب انبار شهرت دارند هدایت می کنند. با توجه به سفال های جمع آوری شده و مطالعات باستان شناسی، این قلعه متعلق به ماننایی ها است. بازدید از این مکان برای عاشقان اماکن باستانی و نیز علاقه مندان به کوهنوردی، گزینه خوبی است که به محض رسیدن بر بالای کوه و دیدن این فضاها و نیز منظره چشمنواز دشت های اطراف خستگی را بر جان هر گردشگری به لذتی شیرین و خاطراتی زیبا تبدیل می کند.

اتاق های سنگی روستای بی بی کند: بدون تردید دیدن حجره ها و اتاق هایی که در دل کوه کنده شده اند برای هر گردشگری جذاب و دیدنی است. در گوشه و کنار ایران تعدادی روستای سنگی وجود دارد که برخی از آنها شهرت بسیاری دارند ولی بدون تردید نام روستای سنگی بی بی کند برای بیشتر گردشگران ناشناخته است. این مکان دیدنی بر بلندای کوهی در نزدیکی روستای بی بی کند در مسیر جاده بوکان به شاهیندژ قرار دارد. معماری سنگی این فضا با اتاق های سنگی، پنجره های سنگی، دهلیزها، طاق های کنده شده از سنگ برای تعبیه وسایل روشنایی و نیز مناظر بدیع و زیبای اطراف آن نظر هر گردشگری را به سوی خود جلب می کند و اوقات خوشی را برای آنان فراهم می کند. در ضمن این مکان مجهز به پله های فلزی کار گذاشته شده جهت سهولت بازدید

گردشگران است.

غارهای بوکان: بوکان دارای غارهای طبیعی زیادی با قدمت چند میلیون ساله است. از معروف ترین این غارها می توان غار زندان چاوه (غار کانی ره ش) در ۳۰ کیلومتری جاده بوکان به مهاباد در روستای کانی ره ش، غار کول آباد در نزدیک همین روستا بر سر جاده بوکان به میاندواب، غار مکری قرآن در روستای خراسانه در مسیر بوکان به مهاباد، غار طبیعی روستای اشکوتان، غار کونه کوتر انگیجه در ۷ کیلومتری شرق بوکان و غار زندان سماقان در فاصله ۴۵ کیلومتری بوکان با عمق ۷۵ متری را نام برد. اما دو غار دوکچی و غار قلایچی در مسیر بوکان به شاهین دژ را می توان از مهم ترین آنها دانست که همواره میزبان کوهنوردان و غارنوردان زیادی است.

سد شهیدکاظمی: این سد روی رودخانه زرینه رود در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی بوکان در مسیر جاده شاهین دژ قرار دارد که همواره در فصل تابستان میزبان مهمانان و گردشگران فراوانی است. منظره زیبای آب و طبیعت سرسبز پشت این سد نظر هر گردشگری را به خود جلب می کند.

علاوه بر موارد ذکر شده، از مناظر بسیار زیبا و طبیعت قشنگ دره های سرسبز و جنگلی روستاهای خراسانه و آشی گلان در مسیر بوکان به مهاباد و نیز جلگه سردرآباد نباید صرف نظر کرد.

نادر فرجی
روزنامه جام جم ( www.jamejamonline.ir )

کۆردەکان لە قەۆقازدا



کۆردەکان لە قەۆقازدا

نۆۆسەر : بابک شکوری

قه وقاز نا وچه ئیکی گوره یه له نیوان دریای قەزڤین و دریای ره ش که سونووره کانی بریتینن له : چوی ئه ره س له باشوور و زینجیره شاخه کانی قه وقاز له باکوردا .قه وقاز به دو به ش پارچه ده کریت ، باشووری قه وقاز که وه لاتانی ئازه ربیجان ، ئه رمه نیستان و گورجیستان تیای دان و باکووری قه وقاز که به شیک له وه لاتی فید یریالی روسیایه .وه لاتانی ئازه ربیجان ، ئه رمه نیستان و گورجیستان واته با شووری قه وقاز له گه ل کوردیستان جیرانن وله دریژائی میژودا کورد ه کان هات و چوی زوریان بو ئه و ولاتانه و له ریگای ئه وان بو ولاتانی دیکه ئیشان هه بووئه و هندیک جاریش دانیشتوی گوند و شار ه کانی قه وقار بوونه .

پیوندی کولتوری کورد له گه ل جیرانه کانی له قه وقازدا هیچکات که م نه بووئه. کورده کانی دانیشتوری قه وقاز و خه لکی ئوسیت (ossete) که له کوماری فید یرالی ئوسیتیا (Ossetia) له روسیادا ده ژین هردو به یه کیک له زومانه کانی ئه ندامی بنه ماله ی زومانه کانی روژئاوای باکوری فه لاتی ئیران قه سه ده کن . له لای دیکه شه وه ، زومان و کولتوری عربی ، تورکی و فارسی هه ر وه ک کوردی ته عسیریک بفراوان له سه ر گه لانی دانیشتوی قه وقاز وه ک ئه رمه نه کان و گورجیه کان له خوی به جی هیشتوئه . ئه م ته عسیرانه به تایبه ت له بواری هه لبه ست ، چیروک ، شانو و موسیقای فولکلوری ناوچه که دیارین و به چاکی دینه به ر چاو ، لیره دا سرنجی ئیوه بو چند نمونه له نزبکایتی کولتوری کورد و گه لانی جیرانی له قه وقاز دا راده کیشین :

- پاله وانی بنو بانگی کورد میرزا مه حموود ، خیزانیکی گورجی هه بووئه

- ئه فسانه کانی ئه رمه نی باس له که سیک له گه ل ناوی کوردی شیڤو ده کن

- له یه کیک له هه لبه سته کولتوریه کانی ئازه ربیجان دا قه سه له کچیک کورد (کوردیستان قیزی) ده کریت

- شیخی سه نعان به ئه وینی کچیکی ئه رمه ن ده ست له بیرو و باوه ری خوی دیشوت و له ئاکام دا توشی کیشه ده بیت .

له کولتوری کوردیش دا ته عسیری ئال و گوره کانی گه لانی قه وقازی به تایبه ت له بوواری ناوه کانیک کو کورده کان بومینداله کاینان هه لده ژیره ن ئاشکرایه له ژیردا به هندیک له وان ئاماژه ده که ینوه .:

Gurco(گورجو له بناقه ی گورجی) ناویک بو کوران

Ecem ( ئه جه م له بناقه ی عربی و تورکی) ناویک بو کوران

Cacane( چاچانه له بناقه ی ناوی گه لی دانیشتوی چاچانیستان) ناویک بو کیچان

Cerkez ( چه رکیز له بناقه ی تورکی قه و قازی ) ناویک بو کوران

Lezgin ( له ز گین له بناقه ی ناوی عه شیره تیک تورک ) ناویک بو کوران

ڤیلادیمیر مینورسکی ، روژهەلات ناسی گورا له شوینیکدا ده نووسیت: دانیشتوو بوونه وه ی کورده کان له قه و قاز دا زور بمیژه و ده گه ریته سه ر ده مه کانی کوهنه وه. به بوروای خاتوون ئارستوڤا ره گه ز ناسی رووس ، کورده کان له سه ر ده م سه د سالی دهم زائینی له ناوچه ی ناگورنو قه ره باخ له نیوان ئه ر مه نیستان و ئازه ربیجان نیشته جی بوون.

گه رینگترین شه پولی کوچ کردنه وه ی عه شیره ته کانی کورد بو قه و قاز له دریژآی سه د سالی 19 و دووای واژورکردنی ریکه وت نامه کانی گولیستان و تورکه مه نچای له نیوان ئیران و ئیمپراتورییه تی روسیا رووداوه. شه پولی دوهه م کوچی کوردان بو قه وقاز پاش له کوتائی شه ری نیوان عوسمانی و روسیا له سالی ١٨٢٨ ده ست پیکرد و حه تا سالی 1925 به ر ده وام بوو.

زوربه ی کوچه رانی کورد له شار و شاروسکه کانی ئه ر مه نیستان و ئازه ر بیجان نیشته جی بوون و هندیک دیکه یانیش له شاری ته فلیس پایتختی گورجیستان و شاره کانی دیکه ی ئه وه لاته کو له و کات دا به شیک له ئیمپراتورییه تی روسیا بوون خه ریکی کار و ژیانی تازه بو خویان ده بین. له سالانی 1920دا ، ژه ماره ی کوردان له باشووری قه و قاز ئه وه نده زور بو( نزیکه ی 70 هه زار که س) که دووای سه رکوتنی شوریشی بولشفیکی له روسیا و روخانی ده سه لاتی پاشاکانی روسیا ( ته زاره کان)، کوماریک بچوک به ناوی کوردیستانی سوور ( Krasno kurdistan ) بو ماوه ئیک کورت نیوان 1923 حه تا 1930 له ناوچه ی ناگورنو قه ره باخ دامه زرینیت.

له سالانی 1941 حه تا 1945 ، و له دریژایی شه ری دوهمی جیهانی ، ژوزیف ئه ستالین سه یاسه تی خاوین کاری ره گه زی له قه وقاز دا گیرت ده ست و ژه ماره ئیک زور له کورده کانی ئه و ناوچه یه به تاوانی هه وکاری له گه ل سوپای ئالمانیای هیتلری بو ئاسیای ناوین و قه زاقیستان تبعید کران و حه تا کاتی میرگی ئه ستالین لیوه دا مان.

له سه ره تای سالی 1980 حه تا کوتایی سالانی 1990 به شیک گورا له کورده کانی قه وقازی به هوی قیرانی ئابووری یه که تی سوفییه ت و تند و تیژییه کانی پاش روخانی ، کوچیان کرد بو شاره کانی Stavropol و Krasnodar و شاره گوره کانی دیکه ی روسیا.

ده توانین بلین که له دو سه دسالی 19 و 20 په یوه ندی کورد له گه ل گه لانی جوراجور و بفراوانی قه وقاز په ره پیدانیکی زور بنرخ هه بوئه. هه ر بویه که که سایه تی کولتورییه کانی وه لاتانی گورجیستان ، ئه ر مه نیستان و روسیا بایه خیکی زور به چاودیری بارودوخی کورد له قه وقاز و شوئینه کانی دیکه کو دانیشتووی کوردیان تی دا ده ژیت ده دین.

کورد له ئه ر مه نیستان دا

له سه د سالی 17 زائینی ، گه شتیاریک ئه ر مه ن به ناوی Simeon lehazi بو یکم جار ، سه ر دانی کوردیستان ده کات و راپورتیکی بنرخ له باره ی شیوازی ژیان و بیر و باوه ری گه لی کورد ده نوسیت و ئاراسته ی پاشای ئه و کاته ی ئه ر مه نیستان ده کات.

له سه د سالی 18 دا ، که سیک به ناوی Atemi Araratian بابه تیک سه باره ت به عه شیره ته کانی کوردیستان به زومانی ئه ر مه نی ده نوسیت.

Khachatur Abovian ( له دایک بوون 1809- کوچی دوایی 1848) له کتیبیک دا ئا ماژه به تایبه تمه ندیه کانی هه لبه ست و ئه ده بی ئه ر مه نی و کوردی به شیوه ئیک ئیکگیرتوو ده کات. له کوتایی سه د سالی 19 و ته نانه ت له سه ره تای سه د سالی 20 دا کورسی کوردناسی له زوربه ی زانکوکانی ئه ر مه نیستان دامه ز رینیت و که سانیک وه ک Sergei Akani خه ریکی تومارکردنی فولکلوری کوردی ده بین کو ئه م شیوازه له سه ر ده می یه که تی سو فییه تیش به ر ده وام ده مینیت.

چاکه بزانین که نزیکه ی 80 له سه دی چینی خوئیندواری کورد له سه رتاسه ری یه که تی سوڤییه تی پیشوو دا ، خه لکی ئه ر مه نیستان بوون و بمیژترین روژنامه ی کوردی به ناوی ریگای تازه (Riya taze) و ئیکمین به ر نامه ی ریکوپیکی رادیویی که روژانه برنامه کانی خوی بلاوه ده کرده وه له شاری یه ره فان پایتختی ئه ر مه نیستان ده ستیان پیکرد.

له سالی 1934 ئیکمین کنفرانسی لیکولینه وه له سه ر کولتوور و زومانی کوردی به یار مه تی ئاکادیمیای گه لی ئه ر مه نیستان له و وه لاته دا به ره وه چوو.

شایانی باسه هندیک له که سایه تی کولتورییه کان و بنوبانگی ئه ر مه نیستان وه ک A.Saphrastian سه روکی پیشووی مووزه خانه ی ئارمیتاژ له روسیا و Zh.Musaelian نوسه ر و هه لبه ست بیژی گورای ئه ر مه ن په یوه ندیکی زور چاکیان له گه ل دیپارتمانه کانی کورد ناسی له زانکو کانی ئه ر مه نیستانیان هه بوئه.

وینه ی گه لی ئه ر مه ن له به ر چاوی کورده کانیش زور چاک بووئه. مه حمه د موکری زانا و چالاکی ساسی خه لکی کوردیستانی ئیران کو له سالی 1979 ده بیت ئیکمین بالویزی کوماری ئیسلامی ئیران بو یه که تی سوفییه ت ، کتیبیک نوسیوه ژیر ناوی : ئه رمه نیستان له فولکلوری کوردی دا که تیای دا باس له نزیکایه تیه کانی کولتوری دو گه لی کورد و ئه رمه ن کراوه. زوربه ی کورده کانی ئه رمه نیستان به کرمانجی قه سه ده که ن و ئائینی ئه وانیش ئیسلامی شافعی و ئائینی ئه زدییه .

کورد له گورجیستان دا

له نیوان سالانی 1970 حه تا 1980 بارودوخی کورده کانی دانیشتوی گورجیستان به ره چاک بوونه وه ده چیت و دووای یه ره فان ، شاری ته فلیس ده بیت به دو همین ناوندی کولتوری و ئه ده بی کورد له قه و قاز دا. له م سالان دا ، تیئاتر ، برنامه حه فتانه ی رادیویی و چندان ئه نجومه نی جیاوازبو نوسه ران و ئه ده ب پرورانی کورد دا مه زرینیت.

لیکولیری گورجی A.Metshashvili یه کیک له و که سانه یه که ده ست دایه به لیکولینه وه ئیک بفراوان له سه ر ژیانی کو مه لایه تی گه لی کورد و به تایبه ت کورده کانی گورجیستان و له م باره وه ش کتیبیک چاپکراوه.

جیگای باسه هر وه ک ئه ر مه نیستان ته واوی کورده کان له گورجیستان دا به کوردی باکووری یان کرمانجی قه سه ده کن و هه مووی لیکولینه وه کانی ئه نجام دیرا له سه ر کولتور و ئه ده بی کوردی داکوتیان به فولکلور و زومانی کرمانجی هه بووئه. زیاتری کورده کانی دانیشتویی گورجیستان ئائینی ئه زدیان هه یه.

کورد له کوماری ئازه ربیجان دا

پاش له شه ری نیوان ئازه ربیجان و ئه ر مه نیستان له سه ر ناوچه ی ناگورنو قه ره باخ ، زوربه ی کورده کانی دانیشتووی ئه و ناوچه یه به تایبه ت له شارانی لاچین و که لباژار بوون به په نا به ر له شار و شاروسکه کانی دیکه ی ئازه ر بیجان.

هر وه ک ئاماژه پیکرا ، له سالانی 1920 و له سه ر ده می ده سه لاتی سوفییه تدا ، حه کومه تیک نیوه سه ر به خو به ناوی کوماری کوردیستانی سوور له ناوچه که دامه زرا که به پی سیاسه ته کانی ئه ستالین تیکچوو.

له هه مان کاتدا (سالانی 1920) مروف ناسان و تویژینه رانی ئازه ری ده ستیان دا به لیکولینه وه ی کو مه لگا و کولتوری کورد له و وه لاته دا و له سالی 1932 کتیبیک ژیر ناوی کوردانی ئازه ر بیجان چاپکرا.

له م دووائییه کان دا چالاکی کولتورییه کانی کورد له ئازه ر بیجان دا له حالی په ره پیدان دایه و چندان روژنامه ، گوفار و ریکخراوی کوردی له شاری باکوی پایتخت و شاره کانی دیکه ، خه ریکی چالاکییه کانی کولتوری خویانن. کورده کانی دانیشتووی کوماری ئازه ر بیجان به کرمانجی قه سه ده که ن و ئائینی ئیسلامی شیعه یان هه یه.

به رخ سولاکان

رحمت خداوند ممکن است تاخیر داشته باشد اما حتمی است.

رحمت خداوند ممکن است تاخیر داشته باشد اما حتمی است.

آنتونی رابینز