loading...
سولاکان
سولاکان -ابوالمومن

YFBVo

سیدخلیل مرتضوی بازدید : 238 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (0)
 به شما نمی آید راستش را بگویید!

انتخاب نیوشا ضیغمی آن هم در پوشش چادر(حالا با هرتوجیهی در داستان که آن هم جای بحث دارد) به عنوان یکی از اعضای انجمن جوانمردی (خانه همدلان) انتخاب درستی نبوده و مخاطبی که این بازیگر را در انواع فیلم های سینمایی و در انواع و اقسام پوشش های عرف و غیر عرف دیده است نمی تواند با وی ارتباط برقرار کند.از سوی دیگرمخاطب این شخصیت را با پوشش چادر یک فرد دروغگو(دروغگوترین دختر دانشکده) و به اصطلاح عقده ای می بیند.

نمایش این شخصیت با پوشش چادر به نوعی معناسازی جدید بوده که نه تنها در دین جامعه نمی گنجد،بلکه در عرف نیز قابل قبول نیست.سایر شخصیت های خانم فیلم مثل استاد دانشجویان که بعد از سالها زندگی و تحصیل در خارج از کشور به ایران بازگشته نیز باپوشش چادر دیده می شود،اما آرایش و گریم این بازیگر وسایربازیگران جوان سریال نامناسب و غیرطبیعی است که به نوعی هم به لحاظ تکنیکی قابل نقد است و هم به لحاظ محتوایی.تکنیکی از آن جهت که گریم غیرطبیعی جلوه می کند؛محتوایی از آن جهت که این افراد در پوشش چادر که سعی در اصلاح جامعه دارند و دعوت به نیکی وراستی می کنند می بایست خود الگوی درستی از این مفاهیم نشان دهند.

ادامه ی مطلب را ببینید . . .

بسم الله

به شما نمی آید راستش را بگویید!

مدتی است سریال راستش را بگو ساخته ی محمدرضا آهنج ،شب ها روی آنتن شب یک رفته و مخاطبان را پای خود می کشاند.

داستان سریال درخصوص اجتماعی از دانشجویان به همراه استاد آنان است که با تاسیس یک انجمن درصدد کمک و مشاوره به مردم از کانال مترو بوده و دراین حین با مسائل و مشکلات جامعه و مردم آشنا می شوند.

سریال در چند لایه به مسائل جمعی و فردی جامعه امروز ایران می پردازد.دریک لایه محور، علی مولا(دانیال عبادی) قرار میگیرد که برای پایان نامه کارشناسی ارشد خود درحال تحقیق میدانی است.در لایه بعدی افراد امنیتی که به حرکات و رفتار این دانشجو در فضای عمومی جامعه مشکوک شده اند و تمامی کارهاورفتارهای علی مولایی و دوستانش را درنظر دارند،دیده می شوند.در لایه ی دیگر به رفقای همرزم را درنقش های امروزی استاد،معلم،راننده تاکسی و به اصطلاح افراد وزارت اطلاعات و نیروهای امنیتی (و دربخش هایی از خاطرات آنان به شهید چمران) پرداخته می شود و در بخش های دیگر به تک تک افراد موجود در داستان از دخترشهیدی که خبرنگار است تا استاد دانشگاهی که در طول داستان مخاطب را متوجه این مسئله می کند که ناخواهری نقش اصلی داستان (علی مولا) است،می پردازد. سریال موضوع و مسئله ی قدیمی «راستگویی» را به کمک جوانمردی جوانان زمان جنگ ،از زیرخاک درآورده و به آن می پردازد.در ابتدا آسیب شناسی سریال از مسئله دروغگویی و به تبع آن سایر رفتارها و ضدهنجارهای اجتماعی در سطح مردم با معرفی یک جوان دغدغه مند که درحال فعالیت روی پایان نامه ی کارشناسی اشد خود است،به خوبی مطرح می شود.سریال در ابتدا به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار می کند و اینگونه رمزگشایی می کند که درصدد نشان دادن جامعه و آسیب های آن و چطور «اصلاح کردن» آن است.این نوع متون و محتواهایی که با تک تک افراد جامعه در نقش های مختلف سروکار دارد و به نوعی در بسیاری از قسمت های داستان به انها تلنگر می زند،می بایست حس اعتماد مخاطب را به خود جلب کرده و نگهدارد تا بتواند ثابت کند که واقعیت را نشان می دهد و وارد کلیشه نشده است.برای این کار یک محتوای قوی،گروه پشت صحنه ی قوی و همین طور بازیگران قوی نیازمند است.محتوایی که برای داستان تولید شده است روایت مسئله شناسی معضلات اجتماعی را به خوبی شروع کرده است.اما در بخش بازیگران برای مخاطبان سوالات زیادی را به وجود آورده است.گفته شد که اینگونه محتواهای حساس که تلنگر به تک تک مخاطبان در نقش های مختلف جامعه می زند نیازمند جلب اعتماد است.سریال در وهله اول «تصویر محور» است.به این معنا که در ابتدا ارتباط تصویری با مخاطب خود برقرار می کند.اگر این ارتباط تصویری متناسب با محتوای تولید شده نباشد در نهایت رسانه(در اینجا سریال تلویزیونی) را متهم به کلیشه سازی و عدم واقع گویی و فانتزی سازی می کند.اساس تصویر محوری در سریال برپایه انتخاب بازیگران است. نقد و اشکال سریال در انتخاب بازیگران است.انتخاب نیوشا ضیغمی آن هم در پوشش چادر(حالا با هرتوجیهی در داستان که آن هم جای بحث دارد) به عنوان یکی از اعضای انجمن جوانمردی (خانه همدلان) انتخاب درستی نبوده و مخاطبی که این بازیگر را در انواع فیلم های سینمایی و در انواع و اقسام پوشش های عرف و غیر عرف دیده است نمی تواند با وی ارتباط برقرار کند.از سوی دیگرمخاطب این شخصیت را با پوشش چادر یک فرد دروغگو(دروغگوترین دختر دانشکده) و به اصطلاح عقده ای می بیند.

نیوشا ضیغمی در مراسم تقدیر از عوامل سریال راستش را بگو

نمایش این شخصیت با پوشش چادر به نوعی معناسازی جدید بوده که نه تنها در دین جامعه نمی گنجد،بلکه در عرف نیز قابل قبول نیست.سایر شخصیت های خانم فیلم مثل استاد دانشجویان که بعد از سالها زندگی و تحصیل در خارج از کشور به ایران بازگشته نیز باپوشش چادر دیده می شود،اما آرایش و گریم این بازیگر وسایربازیگران جوان سریال نامناسب و غیرطبیعی است که به نوعی هم به لحاظ تکنیکی قابل نقد است و هم به لحاظ محتوایی.تکنیکی از آن جهت که گریم غیرطبیعی جلوه می کند؛محتوایی از آن جهت که این افراد در پوشش چادر که سعی در اصلاح جامعه دارند و دعوت به نیکی وراستی می کنند می بایست خود الگوی درستی از این مفاهیم نشان دهند.

در رابطه با به قالب درآمدن محتوی فیلم (اینکه بعد از مدت ها به مسئله ی مهم عمومی ای پرداخته شد ستودنی است) باید گفت،شکل گیری این نوع انجمن با حضور دانشجویان مردم شناسی دانشکده علوم اجتماعی (که در قسمتی از سریال به اشتباه دانشجویان روانشناسی معرفی شدن که این خود ضعف منشی صحنه و یا متن فیلم است که به واقع خیلی اهمیت این مسئله را نشان نداده است که دانشجویان از علوم اجتماعی باشند یا روانشناسی که این عدم شناخت کارگردان را از فضای دانشجویی و فضایی نشان می دهد که در فیلمش به آن پرداخته است.)و استادشان (که البته فلسفه روانشناسی خوانده و البته این رشته مرتبط با دانشکده علوم اجتماعی نیست!)و یکی دوفرد جوان دیگر چیزی جز یک تخیل زیبا و محال نیست.به خصوص که هدف و بنیان شکل گیری انجمن از سیروسلوک شخصیت اصلی با راهنمایی یکی از افراد جنگی دفاع مقدس شروع شده و به جمع هفته نفره انجمن می رسد.به واقع نوع ارتباط دانشجویان در انجمن و حتی پیش تر از آن در دانشگاه به خوبی نشان داده نشده است.کارگردان برای معمولی نشان دادن روابط دانشجویی در فضای دانشجویی قدری جلوتر رفته است و به این مسئله توجه نکرده است که به هرحال حتی در فضای دانشجویی، گفتمان های موجود بین دختران و پسران دانشجو تفاوت دارد،به خصوص که المان های مذهبی بودن (نماد چادر در دختران و نماد ریش و لباس های پوشیده در پسران) نیز در آنها دیده می شود.

بازیگران سریال در مراسم تقدیر از عوامل سریال این تناقضات به نوعی مخاطب را از اصل داستان دور کرده و به واقع این قالب وفرم اشتباه برای یک محتوای قوی باعث می شود، پیام به مخاطب نرسیده و مخاطب آن را غیرواقعی و در پوشش اغراق ببیند و با اینکه سریال صحبت از مسائلی می کند که ممکن است خود مخاطب با آن نیز مواجه شده باشد،اما به دلیل ریخته شدن این محتوا در یک فرم اشتباه، آن را نمی پذیرد.

پیش از نکته پایانی می بایست به تیتراژ عالی و موسیقی وشعر انتخابی و همین طور خواننده ی تیتراژ اشاره کرد.شسته شدن هرانچه جز راستی در تیتراژ با پاک شدن همه ی حرفها و تنها ماندن نام عوامل سریال نشان داده می شود.

درنهایت باید گفت کارگردان نتوانسته است به خوبی محتوایی را که می خواسته است نشان دهد. در قسمت های میانی ، سریال به کلیشه های همیشگی سریال ها نزدیک شده و از داستان بکرخود دور می شود.با اینکه بخش هایی از سریال کاملا گفتگومحور وبه نوعی مستند وآموزشی است،اما به چرایی پرداختن به مسئله دروغ گفتن و دنبال راهکار بودن پرداخته نمی شود. کارگردان ارتباط بین مفاهیمی تقریبا فراموش شده مثل فتوت ،جوانمردی،ایثار،دفاع مقدس،جوانان جنگ با مفاهیمی امروزی مثل دانشگاه،دانشجو،دختران چادری،استاد دانشگاه و غیره را در تشکیل یک انجمن خانه همدلان نشان داده است که به دلیل عدم تناسب بازیگران با شخصیت های موجود در متن فیلمنامه این ارتباط تنها به طور سطحی دیده شده و حتی در بخش هایی به انحراف کشیده شده و از اصل محتوا و پیام دور می شود.

س. مومنی

کارشناسی ارشد مدیریت رسانه

دانشگاه تهران

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم الله الرحمن الرحیم من سيد خليل مرتضوي مترجم زبان انگليسي به مسايل ورزشي اجتماعي سولاكاني ايراني جهاني -عمومي علاقه مندم. "پێشه‏کی...!" سڵاوو رێزم هه‏یه بۆ هه‏مو لایه‏ك.له م وێبلاگه‏م سه‏باره‏ت به هه‏مو شتێک ئه‏نووسم.هیوادارم ببێته جێی شانازی بۆ هه مو مان!! I am khalil mortazavi,and interested in sport,social,soolakanian, iranian,and briefly all of the world.mobile
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • سولاکان

     

    سولاکان - منزل پدری 21/1/1394 -سیدخلیل مرتضوی

    KR8yk

    آمار سایت
  • کل مطالب : 2744
  • کل نظرات : 59
  • افراد آنلاین : 25
  • تعداد اعضا : 51
  • آی پی امروز : 226
  • آی پی دیروز : 101
  • بازدید امروز : 313
  • باردید دیروز : 335
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,909
  • بازدید ماه : 1,909
  • بازدید سال : 91,298
  • بازدید کلی : 1,025,169
  • با یک کلیک بر روی لینک زیر 5 هزار تومان هدیه بگیرید!