پرانتز نویس : ( پسر ... تو باز داری خودتو لوس میکنی ؟! نکنه انتظار داری با این حرفهات منت کشی هم کنیم که بیا جان من بنویس ؟ اصلن ننویس ... با دوستان گلریزون می کنیم ، فقط شما بفرما چقدر میگیری ما رو مستفیض نکنی ؟ ... ها ... ! شارژ ایرانسل و همراه اول هم قبول کنی منت بر سر ما گذاشت اجمعین ! راستی یه سوال اصن چرا با نام مستعار می نویسی ؟ اگر غرض و مرضی نداشتی - که میدونم داری - خودتو مث بچه ی آدم معرفی می کردی یک عکس هم از خودت بجای عکس ساعت خرابه ی خونه پدربزرگت می گذاشتی تو صفحه بروفایلت ! دروغ میگم ؟ فکر کردی نمیشناسمت ؟ نه خوب هم میشناسمت ! یک روز ماشین سوار شدم اومدم شهرتون دنبالت گشتم وقتی دیدمت؛ مشکوک بودم خودت هستی یا نه ؟ جوری که نه محکم بود و نه قایم گفتم : گیله مرد ! تو ی زبل از کجا بو بردی دنبالتم نمیدونم ولی کله ات برگردوندی اونور و از همینجا بود که شناختمت ! حالا تو هی با بعضی مطالبی که از خودت مینویسی به این وبلاگ آب ببند ؟! نمیدونم شاید دقیقه ای که نه کلمه ای پول میگیری ؟! ببینم این فضای مجازی داروغه ای چیزی نداره ما از دستت عارض بشیم بهش ؟ مثلن یک آدرسی به اسم دبلیو دبلیو داروغه بلادگ داد کام ، بهر حال من شرط بلاغ رو باهات گفتم نگی نگفتی ها ..... از اونجایی که میدونم حرفهام برات مر و ثقیل بودن از اطاله ی بیشتر کلام صرف نظر میکنم ... حالا چرا داری بر و بر من رو نگاه میکنی و نگاه عجیب اندر غریب بر من میندازی ؟ حالا تو باز هم جواب من رو نده و هی بهانه بیار که من مشغله ام زیاده ... فکر میکنی من باورم شده ؟ مث همون ماهیه که باورش شده بود اگر تور بندازن سرش میشه عروس ماهیها ! حرف زیاده ولی چی بگم که باید شروعش نکرده تمومش کنم و بگم : والسلام و ختم کلام )
سولاکان -ابوالمومن