میترا داور
داستان بلند خروس داستانی ست نمادین با لحن و زبانی شعر گونه و ساختاری ساده. ابراهیم گلستان در این اثر، هنر را به لحاظ تمامی عناصر داستانی ، در اوج خود به نمایش گذاشته است . داستان بلندی که در مانده گاری آن چه به لحاظ هنری و چه به لحاظ اجتماعی تردید نمی توان کرد . خروس بی محل ابراهیم گلستان وقت طلوع آفتاب را خوب می شناسد اما مدام در حال فضله ریختن روی مترسک بزی است که در حال وصله و پینه اش هستند . خروس اگرچه فقط در فصل اول حضور دارد اما چنان شخصیت داستانی می یابد که دیگر نمی توان از کنار هیچ خروسی به ساده گی گذشت !
مکان داستان در جنوب ایران است . زنان در این داستان تقریبا حضور ندارند جز در قسمتی کوتاه که صدای ضجه شان شنیده می شود ، بچه ا ی زار در طی داستان مدام در حال ریدن است، اسهالی و زرد امبو... اما جهت شناخت زمان داستان ، تقریبا هیچ نشانه ای وجود ندارد ، جز استفاده راحت از مشروبات الکی که می تواند نشانگر این باشد که زمان وقوع داستان ، " دوران پهلوی " ست .
راوی داستا ن ، بر حسب اتفاق و اجبار در این مکان به مدت یک شبانه روز مانده گار شده است . روایت از طریق کلمات و تصاویر آنچنان که از ذهن می گذرد به خواننده منتقل می شود ، نه آنچنان که قوانین عرف زبان و ادبیات فارسی تدوین کرده است، گونه ای خاص از نوشتن که مختص ابراهیم گلستان بوده است ، از ابتدا . اگر چه نویسنده گانی بعد از او، به این سیاق نوشته اند ، البته نه موفق ! هیچکدام انها نتوانسته اند یکدستی و انسجام ساختاری این گونه نوشتن را به ثبت برسانند. تعدادی از انها با شدت بخشیدن به تغییرات زبانی سعی در پنهان کردن دیگر عناصر داستانی از جمله موضوع نموده اند ، تا انجا بازی های زبانی را پیش برده اند که خواننده جز زمین شن زار چیری نصیبش نشده است و همین امر اولین گسست بین خواننده و نویسنده روشنفکر را مسبب گردیده است . به زبانی دیگر : این گروه از نویسنده گان اولین آسیب رسانان به ادبیات ایران بوده اند ! با ذکر این نکته که تغییرات زبانی ، زبان نویسنده گان آمریکای لاتین را چنان به شکوفایی رساند که مطالعه د استان ها یکی از سرگرمی های عمده مردم عام آن دیار گردید ، همان حرکت معکوس که در ادبیات ایران صورت گرفت .
اما ادامه ی ماجرا :
داستان در چهار فصل صورت می گیرد، فصل اول که مهمترین قسمت داستان است، ماجرای درگیری خروس و حاجی است . به گفته ی حاجی این خروس حرامزاده است و همانند دیگر خروس ها به عمل نیامده . او زیر ساعت پاندولی به ثمر رسیده است . همین امر داستان را به سمت نمادین شدن پیش می برد و خواننده در می یابد به غیر از پی گیری خط ظاهری داستان باید به مسائل ورای جریان داستانی بپردازد . اما از فصل دوم به بعد ، راوی بیشتر در صدد آن است که به شخصیت پردازی و روا نشناختی حاجی و خانواده اش بپردازد . شخصیت حاجی چه به لحاظ اجتماعی و چه به لحاظ فردی کاملا تصویر می شود . حاجی فردی ست قاچاقچی که خیال گنجی تخیلی او را به تکاپو انداخته است و به همین دلیل از راوی پذیرایی می کند . راوی و همراهش همراه بازی تخته و تاس انداختن به مسائل شب قبل که مهمترین انها همان ماجرای خروس است می پردازند . در فصل آخر به نااگاه خواننده با آتش سوزی مواجه میشود . معلوم نیست چه کسانی دهان حاجی را می بندند و خانه را به اتش میکشند ....
به نظر، ضرب اهنگ داستان بعد از فصل اول ، کند صورت می گیرد و به علت عدم تعلیق ، زبان به تنهایی نمی تواند ،خواننده را با همان سرعت فصل اول پیش ببرد . شاید اگر با تغییرات داستان نویسنده می توانست ضربا اهنگ نوشتار را تغییر بدهد خواننده نیز با سرعت بیشتری پیش می رفت . اما باز عدم تصویر سازی در وضعیت آتش سوزی در فصل چهارم ، خواننده را کمابیش با سردرگمی مواجهه می کند .
اما بررسی وضعیت نمادین داستان :
به نظر خروس نمادی از جریان روشنفکری در جامعه ای بسته است ، او مدام مشغول جست و خیز و ریختن فضله روی مجسمه ی بزی ست که قاعدتا باید نمادی از شاهی ترسو وبزدل باشد .
اما چرا نطفه ی این خروس در زیر ساعت صورت گرفته ست ؟ به نظر حضور روشنفکرانی از این دست ، جزو تغییرات اجتناب ناپذیر زمان است که شکل گرفته .
و .... حاجی در ا متداد حاجی آقا صادق هدایت و بدین ترتیب ادبیات مدرن در بستر ادبیات گذشته شکل می یابد .
خروس سرکش خارچشم حاجی ست، هم از این جهت که حاجی فکر می کند خودش هم می تواند قوقولی قوقول بگوید و واقعا هم مثل خروس صدا در می اورد. و هم از این جهت که خلاف دیگر خروس ها به عمل آمده و مدام روی مجسمه ی بز، فضله می ریزد ... پس باید ترتیب این خروس را داد . لحظه کشتن خروس یکی از تکان دهنده ترین قسمت های داستان است . ... اما کسانی که از بودن حاجی احساس خطر می کنند چه کسانی هستند ؟ همان هایی که خانه را به آتش می کشند و او را دهان می بندند ....
اما آنچه که نمی توان در آن شک کرد : خروس ابراهیم گلستان اثری است هنرمندانه که اجزای هنری اش بر تمامی مسائل داستانی ،سیاسی، و اجتماعی می چربد !
معماری هنر ! در ردیف بوف کور، شازده احتجاب، سووشون، و جای خالی سلوچ و ... آثاری که بعد از این به منصه ی ظهور خواهند رسید و یا رسیده اند !