امروز و هر روز فکر از سرپرید رو سوی عشقت در سر پرورید
احساسی دگر در دل لانه کرد احساسی کهن همان آه سرد
اما امروزم دلخوش ترینم چون در فردایم تو را می بینم
از درون دل ندایی آمد ای سوزیده دل دگر شد شاید
خود باوری کن یکبار دیگر نشان یزدان سوی دل ببر
دگر آخر است جز این را در است گر بازی نشد دلت را ببست
از ورای نه مصلحت آمد سعی ای دگر نمی انجامد
اما اگر شد خام فریبیم چون خواب خوش افسانه دیدیم
برای دریافت توضیح شعرلطفا به ادامه مطلب بروید
برچسب ها : احساس کهن , امروز , هرروز , فکر ,
سايت مترجم سيدخليل مرتضوي سولاكان