loading...
سولاکان
سولاکان -ابوالمومن

YFBVo

سیدخلیل مرتضوی بازدید : 239 یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

    

 سال 13۳7 دومین سال خدمتم بود. در دبستان خیام در شهرستان ماکو در کلاس ششم تدریس می کردم. ..... درس آن روز ما علم الاشیاء بود و موضوع درس " موج و چگونگی تشکیل امواج در دریاها". به مبصر گفتم یک طشت بزرگ بیاورد، طشت را روی میز گذاشتیم و از آب پر کردیم و با انداختن یک سکه به وسط طشت عملا نحوه تشکیل موج و دوایر متحد المرکز و برخورد آنها را به کناره های طشت و محو شدن آنها تشریح کردم. زمانی که درس به پایان رسید افکار دانش آموزان را به تشکیل امواج بزرگ در دریاها و اقیانوسها معطوف کردم. در پایان به بچه ها گفتم در شهر ارومیه به موج "شپه" می گویند. دانش آموزی داشتم موهای صورتش تازه سبز شده بود و بسیار مودب و کم حرف بود و در آخر کلاس می نشست، دستش را بلند کرد و اجازه گرفت و گفت : آقا ماهم به آن "لپه" می گوییم.

     گفتم شما چه می گویید؟

از نحوه پرسش کردن من معلوم شد ترسیده است. در حالی که رنگش پریده بود، گفت: "لپه"

چون من به علت نا آگاهی از از گویش محلی فکر کردم که دارد مرا مسخره می کند، مخصوصا به علت اینکه شپه و لپه هم وزن هستند به طرفش رفتم و سیلی محکمی بر صورتش نواختم و دستور دادم از کلاس بیرون برود. چون به جوابش اطمینان داشت، نمی خواست بیرون برود، گفت آقا قبول کنید ما به موج، لپه می گوییم. بیشتر عصبانی شدم و به زور او را از کلاس بیرون انداختم. موقع خروج از کلاس سرش به در کلاس خورد و لب و بینی اش زخمی شد. در حالی که رنگ صورتم از عصبانیت پریده بود به اتاق معلمان رفتم، دیدم مدیر مدرسه مشغول شستن و مداوای لب و بینی دانش آموز است. ماجرا را از من پرسید و من ماجرا را توضیح دادم. گفت ممکن است حرفش راست باشد چرا که خیلی از گویشها در مناطق مختلف استان و ایران تلفظ های گوناگون و شاید تعجب آوری هم داشته باشد.

سالها از خدمت آموزگاریم گذشت. در مقطع کارشناسی رشته علوم تربیتی قبول شده بودم. با اتوبوس از راه شهرستان سلماس عازم تهران بودم.  اتوبوس در مقابل قهوه خانه ای توقف کرده بود و من مشغول خوردن استکانی چای بودم. افسر بلند بالایی را دیدم در حالی که  که  عینک دودی بر چشمهایش، سبیل سیاهی بر پشت لبش و اکسیل سفیدش از زیر سردوشی هایش آویزان شده بود به طرفم آمد. افسر دژبان بود، خیلی جدی گفت با شما کار دارم، بفرمایید دژبانی. خیلی ترسیدم، این افسر چه کاری می تواند با من داشته باشد؟

گفتم جناب سروان من که کاری نکرده ام. اصرار کرد نخیر بفرمایید دژبانی. گفتم من عازم تهران هستم، اگر معطل شوم اتوبوس حرکت می کند . گفت نگران نباشید بدون اجازه من اتوبوس حرکت نمی کند. هر چه من التماس می کردم او بیشتر اصرار می کرد. سرانجام به خودم جرات دادم و گفتم تا نگویید با من چکار دارید من با شما نمی آیم. افسر که دید من خیلی ترسیده ام، عینک  دودیش را از چشمهایش برداشت و گفت آقای سقایی مرا نمی شناسید؟

لحظه ای فکر کردم ولی چیزی به خاطرم نیامد. افسر گفت: من فلانی هستم همان که در منطقه خودمان به موج، لپه می گوییم. به خدا من درست گفته بودم و منظوری نداشتم. دستهای مرا در دستانش گرفت و می خواست آنها را ببوسد. نگذاشتم از رویش بوسیدم. خاطره تدریس خودم در کلاس ششم به یادم آمد. موضوع درس، موج از درس علم الاشیاء بود. در آن روز به دلیل کم تجربگی و نا آشنایی با واژه های محلی او را تنبیه کرده بودم. از او بسیار عذرخواهی کردم. با این همه او هیچ کینه ای از من در دل نداشت. دلش می خواست به بهترین نحو از من پذیرایی کند. در قهوه خانه چایی خوردیم و از من قول گرفت که در آینده مهمانش باشم.

بعدها فهمیدم که ما معلمان باید بیشتر مطالعه کنیم.، با فرهنگ عامه آشنا باشیم، سعه صدر داشته باشیم، در برابر پاسخهای دانش آموزان  و رفتار و حرکات آنان واکنش صحیح نشان دهیم و زود عصبانی نشویم. عاقلانه تصمیم بگیریم تا بعد پشیمان نشویم.

 

خاطره آقای"محمد سقایی" به نقل از کتاب  "باران مهر"

+ نوشته شده در  سه شنبه 1384/06/15ساعت   توسط اسماعیل سلیمی ساعتلو  |  آرشیو نظرات
وبلاگ سولاكان -مترجم سيدخليل مرتضوي سولاكان بوكان
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم الله الرحمن الرحیم من سيد خليل مرتضوي مترجم زبان انگليسي به مسايل ورزشي اجتماعي سولاكاني ايراني جهاني -عمومي علاقه مندم. "پێشه‏کی...!" سڵاوو رێزم هه‏یه بۆ هه‏مو لایه‏ك.له م وێبلاگه‏م سه‏باره‏ت به هه‏مو شتێک ئه‏نووسم.هیوادارم ببێته جێی شانازی بۆ هه مو مان!! I am khalil mortazavi,and interested in sport,social,soolakanian, iranian,and briefly all of the world.mobile
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • سولاکان

     

    سولاکان - منزل پدری 21/1/1394 -سیدخلیل مرتضوی

    KR8yk

    آمار سایت
  • کل مطالب : 2744
  • کل نظرات : 59
  • افراد آنلاین : 31
  • تعداد اعضا : 51
  • آی پی امروز : 251
  • آی پی دیروز : 101
  • بازدید امروز : 358
  • باردید دیروز : 335
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,954
  • بازدید ماه : 1,954
  • بازدید سال : 91,343
  • بازدید کلی : 1,025,214
  • با یک کلیک بر روی لینک زیر 5 هزار تومان هدیه بگیرید!