به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر ،  عصر دیروز بعد از بررسی کلیات، خط مشی،‌ اصول و برنامه کابینه پیشنهادی یازدهم، نمایندگان بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی را به ترتیب حروف الفبا آغاز کردند. 

در این مرحله دو نماینده موافق و دو نماینده مخالف صحبت می کنند . نخستین فردی را که خانه ملت بررسی صلاحیتش را آغاز کرد ،  محمد علی نجفی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش بود. دیروز دو نماینده مخالف و یک نماینده موافق در این باره سخن گفتند و ادامه بحث درباره وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش با یک نماینده موافق به جلسه  صبح امروز مو کول شد .

بعد از سپری شدن تمام این فرآیند‌ها، رئیس جمهور و وزرا، صحن مجلس را ترک می‌کنند و آنگاه رأی اعتماد به وزرا صورت می‌گیرد. در صورتی که وزیری نتواند از خانه ملت رأی اعتماد بگیرد، رئیس جمهور برای آن وزارتخانه سرپرستی تعیین  می کند.

رئیس جمهور همچنین باید در مدت مدت 3 ماه وزیر پیشنهادی دیگری را معرفی کند.

* پس از قرائت ایاتی از کلام الله مجید، دستور جلسه اعلام شد و لاهوتی، نماینده لنگرود به عنوان موافق صحبت های خود را با تقدیر از دکتر حاج بابایی، وزیر سابق آموزش و پروش  آغاز کرد.

سرخط سخنان لاهوتی:

* یکی از مخالفان ایشان را با شهید رجایی و شهید باهنر مقایسه کردند، می خواهم تاکید کنم که آقای نجفی مورد تایید این عزیزان بودند.

* در زمان دکتر نجفی بود که بحث نماز در مدارس با همکاری آقای قرائتی پایه گذاری شد. بروید از آقای قرائتی بپرسید.

* نکته دیگر مدارس غیر انتفاعی بود. همکاران محترم، تاسیس مدارس غیرانتفاعی هیچ تحمیلی بر مردم نیست و کسی مجبور نمی کند که بچه های خود را در مدارس غیر انتفاعی ثبت نام کنید. این اشکالی دارد. اگر این مدارس نباشد بار مالی به دولت تحمیل می شود. با افتتاح مدارس غیر انتفاعی، این مدارس افتتاح شد بدون این که هزینه مالی برای دولت داشته باشد.

در مورد صندوق ذخیره معلمان، خانه های معلمان، از فرهنگیان بپرسید، اینها در زمان چه کسی تاسیس شد؟ درمانگاه مخصوص فرهنگیان در زمان چه کسی تاسیس شد؟ در زمان این آدم بزرگ؛ این آدم عالم بود. و کارهای دیگری که به علت محدودیت زمانی از ذکر آن معذورم.

* می گویند کسی باید نامزد ریاست جمهوری شود که به نظام اعتقاد داشته باشد. آقا این چه حرفی است؟ اینها ذخیره ها و سرمایه های نظام هستند. ما نباید سرمایه های نظام را در زباله دانی بیاندازیم.

* دکترنجفی در زمینه تجربه چه کم دارد؟ سابقه از اینها که من ذکر کردم بالاتر؟

* می شود کابینه آقای رجایی درباره ایشان تحقیق نکرده باشد؟ * ببینید ایشان درباره کم کردن فاصلها در مناطق محروم چه کارها کرده اند.

* گفتند که ایشان از خانواده های فتنه گر بازدید کرده اند، ایشان بر اساس این مصوبه شورای شهر که دکتر نجفی عضو آن بوده، به اتفاق هیاتی از این خانواده ها بازدید کرده است. شورای شهر تکلیف و تصویب کرده که دکتر نجفی به اتفاق برخی آقایان از این خانواده ها بازدید کند. این هایت بعد از این که بازدید کردند، گزارشی تهیه کردند و تقدیم مقام عظمای ولایت کردند. پس چه باید می کردند؟
در گزارش آقای نجفی آمده است: همه این خانواده ها اقشار متوسط و قشر ضعیف بوده و البته بدون مشکلات اجتماعی نظیر اعتیاد هستند و بسیاری از آنها سابقه حضور در جبهه دارند. این گزارش را دفتر مقام معظم رهبری به شواری امنیت ارسال می کند.
این اتفاقاتی که افتاده، آقای نجفی گزارش خود را به دفتر آقا و شورای امنیت کشور ارسال کرده اما اشاره نمی کنند و این بی انصافی است.

* همانطور که عرض کردم، ایشان از نظر تعهد مراحل خود را طی کرده. از نظر تخصص گفتند که ایشان مدرک دکتراندارد. آقا مگر می شود کسی مدرک نداشته باشد و بیاید بگوید که من مدرک دکترا دارم؟ درباره سابقه هم امروز همه فرهنگیان کشور هستند. ایشان یک دوره جامعه فرهنگیان را اداره کرده اند و فرهنگیان ایشان را قبول دارند. تماس هایی که فرهنگیان می گیرند انتظار دارند که ما رای بالایی به آقای نجفی بدهیم و ارتقا این وزارتخانه که دغدغه ما فرهگیان است بگذارید این اقتصاد بیمار این وزارتخانه را به درستی اداره کند.

* آموزش و پرورش نیاز به یک تحول دارد. نیاز به تغییر دارد. دکتر نجفی هم در برنامه های خود عنوان کردند که اجرای سند چشم انداز نباید عجولانه باشد. یک زمان 18 میلیون دانش آموز داشتیم و با این امکانات اداره می کردیم امروز 4 میلیون از آنها کاهش یافته و بازهم همان دغدغه را داریم. دکتر نجفی با سوابقی که دارد می تواند این وزارتخانه را در حد عالی اداره کند. بنده به نیابت از جمع کثیری از فرهنگیان از شما متوقع هستم با یک رای بالایی به ایشان پیام مجلس را ارائه نمایید.
 

* پس از دفاع لاهوتی، دکتر نجفی دفاع خود را آغاز کرد.

متن دفاع نجفی:

* می شود گفت هیچ خانواده ای نیست که تحت تاثیر تصمیمات وزارت ورزش قرار نگیرد و البته از این مهمتر رسالتی است که بر دوش این وزارتخانه گذاشته شده. پرورش نسل خداجو و کار آمد که بتواند از ارزش های انقلاب اسلامی دفاع کنند و بانی بهروزی و پیشرفت کشور باشند. این فعالیت چون باذهن و روان کودکان و نوجوانان ارتباط دارد بسیار حاس است لذا هر تصمیمی درباره آموزش و پروش باید دور از سیاست زدگی باشد. و به خصوص استفاده از تجارب گذاشته و پیروی از یک برنامه راهبری اهمیت اساسی دارد در آموزش و پروش.
یکی از ضعفهایی که ما در گذشته گرفتارش بودیم فقدان یک برنامه راهبردی بوده. لذا در سالیان گذشته برخی تصمیمات ضد و نقیض گرفته شده و اجرا شده. خوشبختانه امروز یکی از بزرگترین فرصتهای اموزش و پروش این است که اسناد بالا دستی قابل احترام از نظر علمی و فنی و از نظر دینی تصویب شده و در اختیار است که سند تحول بنیادین آموزش و پروش و سیاست های کلی آموزش و پروش که به تایید مقام معظم رهبری رسیده و ابلاغ شده سندهای مادری هستند که باید در 20 سال آینده اساس آموزش و پروش بر آنها استوار شود.
البته سندهای دیگری هم هست، امااین دو سند باید مبنای کار هر وزیری در 20 سال آینده باشد. و این کار باید به دور از شتابزدگی صورت بگیرد و شاید به همان اندازه م هم باشد که مابرای اجرای سیاست های کلی باید نیروهای تواندمدی را به خدمت بگیریم که یک نقشه راه برای اجرای سندها تهیه کنند.
* جناب آقای زاکانی در مخالفت خود اشاره کردند که بنده قصد تغییر در محتوای سند را دارم. بنده به هیچ وجه چنین قصدی ندارم بلکه برنامه ام این است که یک؛ تغییرات و اصلاحات در صورت لزوم، دو؛ تهیه نقشه راه و سه؛ بررسی محتوایی انجام شود. چون در خود سند پیش بنی شده که هر 5 سال یک بار باید بررسی شود.

* مسئله دیگر تربیت از دیدگاه بنده و به خصوص تربیت دینی است.
من معتقدم که غایت آموزش و پروش تربیت است. بنابراین اگر تربیت نادیده گرفته شود اصل آموزش و پرورش مهمل است. تشبیه من نسبت شیرینی به قند است. قند بدون شیرینی اهمیتی ندارد و بنابراین من چگونه می توانم به تربیت بی توجه باشم.
من خیلی عجیب می بینم که مطرح شده معاونت پرورشی در زمان من منحل شده. بعد جناب امیرآبادی گفتند در زمان من برنامه ریزی شده و بعد منحل شده. بعد از من آقای مظفر بوده اند که اینجا حضور دارند. ایشان هم دو سال بعد آن را منحل کردند. این صحبتمنصفانه نبود.
در گزارشی که من در سال 76 دادم من در همه موارد رویکردها و چشم انداز آینده را اشاره کردم و خیلی روشن گفتم که پرورش اصل است. معلم چه بخواهد و چه نخواهد تاثیر پرورشی دارد.
خیلی از کسانی که بودند می توانند شهادت دهند که در زمان من قویترین بخش ها بخش پرورشی بود. ما به این بخش هویت دادیم.

* مسئله دیگر، علمی است. من معتقدم که آموزش و پروش باید دین محور باشد و این فرق دارد با دینی کردن مدارس.
روحی که در آموزش و پرورش هست نباید تحمیلی باشد. معتقدم با تحمیل نمی شود دانش آموز را طرفدار دین کرد بلکه دین گریز می شود.
کسی که 35 سال برای این که این حکومت دینی است دارد خدمت می کند. کسی است که تحصیلات در امریکا را رها کرده و به عشق خدمت به انقلاب به ایران آمده است بعد می گویند ایشان با تربیت دینی مخالف است. مستند هم این است که می گویند من در یک برنامه فلان حرف را زده ام.
شما در درگاه خدا می توانید دفاع کنید؟ من کسی هستم که در زمان من سه تن از برجسته ترین روحانیان معاون من بودند.
بعد از من سوال می کنند ارتباط شما با حوزه قطع بوده. گفتند اکثر معاونان ایشان غربی بوده اند. چیزی که به من نمی چسبد به من نچسبانید. الان 80 درصد فرهنگیان از برگشت من دفاع می کنند. این چه تهمتی است که به فرهنگیان می زنید؟ یعنی من 9 سال کار غیر فرهنگی کردم و فرهنگیان متوجه نشدند؟ و یا به خاطر صنار افزایش حقوق چشم پوشیدند به تخلف من؟
می گویند آقای نجفی حقوق ها را زیاد کرد و محبوب شد. آقایان در دوره من فعالیت های دینی اوج گرفت. دارالقران ها در دوره من تاسیس شد. دستگاه من به عنوان برجسته ترین دستگاه قرانی شناخته شد. اینکه من نخواستم رئیس جمهور شوم این بود که نمی خواستم بروم بین مردم از خودم تعریف کنم.
من کسی هستم که نمازخانه ایجاد کردن در زمان من انجام شد. بروید از آقای قرائتی بپرسید.
می گویند این آقای نجفی، آن نجفی نیست. مگر شما همان آقای ده سال قبل هسید؟

* اقای حداد عادل در اکثر دوران من مسئول کتابهای درسی بودند. بپرسید آیا ما فرهنگ دینی را تضعیف کردیم؟

* مسئله دیگر، تربیت معلم است. یکی از دوستان از خوزستان زنگ زده بود. گفت ما هنگام مورد شما 6 مرکز تربیت معلم داشتیم در زمان رفتن شما 60 مرکز داشتیم. در گزارش سال 76 من درباره تربیت معلم ها گفته ام.
توصیه من به وزیر بعدی برای تربیت معلم این بوده که این حجم فعالیت مستلزم تشکیلات منسجی است. حرفی که من 16 سال قبل گفتم سال 90 تازه تصویب شده. از عجایب اینکه میگفتند شما مخالف دانشگاه فرهنگیان هستید من 16 سال قبل طرح آن را دادم. البته معتقدم باید ساماندهی شود. باید طوری شود که دانشجویان این مراکز احساس کمبود نسبت به دانشگاه های آزاد و دولتی نکنند.

* یک عده ای اصرار می کنند که نجفی حقوق اضافه کرده که محبوب است. برادران و خواهران این خانواده شریف رضایت شغلی برایشان مهم است. این که احساس کنند کرامت و منزلت آنها احیا شده. اینکه یک معلمی را بدون آموزش می فرستید در کلاس ششم ابتدایی این خرد کردن معلم و از بین بردن رضایت شغلی اوست. بنده عرضم این است که این نظام جدید باید اشکالاتش رفع شود.
قبل از این که کتاب و نیروها آماده شود، یک دفعه اجرا شد. بنده با این ها مخالفم.
آنچه که در این برنامه 59 بندی آوردم به تک تک آنها معتقدم مگر اینکه بر اساس سند، برسم به این که اشتباه کرده ام.
* دلم می خواست خیلی از مباحث علمی و تخصصی را عرض کنم اما دوستان مخالف بحث را بردند جای دیگر که جواب دادنش وقت لازم دارد.

* درمورد بازدید از خانواده های آسیب دیدگان. همانطور که دوستان گفتند با مصوبه شورای شهر رفتیم. نه تنها خانم الف، بلکه با عده دیگری رفتیم سر زدیم. به آن زنی که اگر ما به او سر نزنیم سرخوره می شود از نظام و می رود سمت بیگانگان. این کاری است که شما باید می کردید.

* نظام جمهوری اسلامی نظام ولایی است. در راس آن هم مقام معظم رهبری است. بنده و سایر بزرگوارانی که قبول کردند آسایش خود و خانواده را فدا کنند و برای مردم خدمت کنند، روشن است که معتقد به نظام هستند. این چه سوالی است که می پرسید رهبری را قبول دارید؟ مگر وزارت چه دارد؟
من مخالف بودم وارد کار اجرایی شوم. ولی به دو دلیل آمدم. یکی تکلیف آقای دکتر روحانی. دوم اصرار و بزرگواری فرهنگیان. من از دیروز تا حالا 560 اس ام اس دریافت کردم. 800 ایمیل برایم آمده. خیلی از آنها نوشته اند که حقوق خود را نذر کرده اند من برگردم. شما می خواهید رای ندهید، خب ندهید. ولی من دست رد به گفته آقای روحانی نزدم و نمیزنم.

* زمانی که مقام معظم رهبری رئیس جمهور بودند من آمدم آموزش و پرورش. من به این خاطر آمدم وگرنه استاد دانشگاه بودم. بروید از دانشجویان بپرسید ایشان در مورد مسائل علمی چطور بودند. در کلاس های ریاضی من 250 نفر حضور داشتند.

* در مورد فتنه 88 هم من جزو فعالان انتخابات بودم. روز سه شنبه بعد از انتخابات از طرف دفتر مقام معظم رهبری به من تلفن شد. من از طرف ستاد کسی شرکت نکردم، بلکه از دفتر به من زنگ زدند و گفتند هرکسی حرفی دارد بزند. این افتخار مااست که در حضور ایشان صحبت کنیم. خودایشان وقت می دادند.
بعد از سخنان جمع بندی این بود که نباید خلاف قانون صحبت کنیم. شورای نگهبان اینطور تعیین کرده. بنده قبل از فرمایشات ایشان هم مطیع این امر بودیم. بعد از آن من کجا در این راهپیمایی ها شرکت کردم؟ نمی گویم که آنها که شرکت کردند خلاف قانون کردند، اما اگر یک عکس یا یک مدرک هست که من شرکت کردم اصلا من راس فتنه.
ما سعی کردیم یک آبی روی آتش برزیم که فتنه خاموش شود ولی بعضی ها نفت ریختند.

* در مورد مصاحبه، (موضوع تجاوز به فتنه گران در زندان) بحث من این بود که یک خلافی به نظام نسبت داده می شود. دو حالت دارد یا اصلا اتفاق نیافتاده و یا اتفاق افتاده و ربطی به نظام ندارد و دو نفر خودسر کرده اند. خب ما باید از نظام دفاع می کردیم تا بهانه به دست رسانه های بیگانه ندیهم. آقایان می گویند شما گفتید اقای کروبی خوب کاری کرده اند. در حالی که در این بحث اصلا شروع کننده اش آقای کروبی نبوده اند. در شورا مطرح شد. خب ما اگر این شایعه را پیگیری کنیم بهتر است یا اگر پیگیری نکنیم؟

* درباره نامگذاری میدان به نام 9 دی. امنیت تصمیم گیری را شما با این سوال از بین می برید. پیشنهاد آورده بودند میدان آیت الله حق شناس را بکنند 9 دی. من گفتم آیت الله حق شناس مرد بزرگی است یک میدان دیگر را انتخاب کنید. این همه میدان و خیابان. شما یک طرف را می گویید و یک طرف را نمی گویید.

* من تحلیلگر سیاسی هستم و بینشن سیاسی دارم. اما کار با نیت سیاسی را خیانت می دانم. من دانش آموزان را امانت مردم می دانم. شما یک نمونه بیاورید که من درباره کارم اظهار نظر سیاسی کرده باشم. تیم من یک تیم کاملا فراجناحی بوده است. آقای حدادعادل می توانند بگویند.

* سخن پایانی من این است که هیچ یک از وزرای پیشنهادی تحمیل نشده اند. آقای روحانی خیلی تحقیق کردند. گزینه ای دیگری هم بودند. بنده خدا می داند همان روز به ایشان منتقل کردم. ایشان به من تکلیف کردند. آمدم به این امید که یک ذخیره ای برای آخرتم باشد. اینجا برای معلمان آمدم. هیچ توقعی از شما ندارم. بر اساس وجدان خود رای بدید. اگر دادید به فال نیک می گیرم. اگرم رای نیاورم دست شما را می فشرم که یک تکلیفی را از دوشم برداشتید. جا برای خدمت کم نیست و محدود به وزارت نیست.

* اگر هرکسی وزیر آموزش شد، حل مشکل نیاز به همکاری نظام دارد. یک وزیر کافی نیست. همه باید کمک کنند.
* روان روشن سعدی که شمع محفل توست به هیچ کار نیاید گرش نسوزانی.