آرزو میکنم سولاکان /سولاکانبوکان:
" آرزو می کنم در بهاران
دست جنگل پر از سایه باشد
روز و شب خار و گل دست در دست
مار با پونه همسایه باشد
در هوا مهربانی بپیچد
مثل بوی علف، بوی هیزم
ناگهان جشن باران بگیرد
خوشه های طلا رنگ گندم
آرزو می کنم ناله غم
در هیاهوی شادی بمیرد
بوته های گل سرخ وحشی
جای دیوارها را بگیرد
آرزو می کنم دست هایت
مثل یک شاخه بخشنده باشد
آرزو می کنم هر کجایی
مثل گل بر لبت خنده باشد"
پ.ن: شعر مال خودم نیست ولی خیییییلی دوستش دارم. مطمئنم یه روزی دنیا اینجوری خواهد شد.