ايران هجدهمين قدرت اقتصادي دنياست. (خبرگزاري مهر/ 11/۱۰/1390)
ايران هفدهمين قدرت اقتصادي دنيا شد! (خبرگزاري مهر/ 22/۱1/1390)
اقتصاد ايران جزو بيست اقتصاد برتر دنياست! (خبرگزاري مهر/ 06/۱2/1390)
اقتصاد ايران در عرض يك ماه بر اساس آنچه تناقضات و برآوردهاي اشتباه مسوولان داخلي محسوب ميشود، يك رده بالاتر رفت! در تيتر اول كه حدود يك ماه پيش رسانهاي شد، يكي از سران قوا جايگاه ايران در باشگاه قدرتهاي اقتصادي دنيا را هفدهم تعريف كرد در حالي كه يك ماه بعد، صندوق بينالمللي پول، صندلي شماره 17 را در اين باشگاه براي جمهوري اسلامي ايران، رزرو كرده بود! البته اين بالا و پايين شدنها به همين جا ختم نميشود چرا كه در تيتر سوم كه از زبان وزير اقتصادي مطرح شده، قضيه مبهمتر ميشود چرا كه در اين نقل قول، هيچ اشارهاي به جايگاه دقيق ايران در ميان باشگاه بيستتاييها نميشود.
imf اعلام كرده، توليد ناخالص داخلي ايران برحسب برابري قدرت خريد (ppp) در سال 2011 به رقم 930 ميليارد دلار افزايش يافته است؛ اين به آن معناست كه ايران كمكم خود را به باشگاه يك تريليون دلاريها، نزديك ميكند و دورخيز خود را براي پيوستن به كشورهاي قدرتمند آغاز كرده است. شاخص توليد ناخالص داخلي برحسب برابري قدرت خريد، از جمله شاخصهاي اقتصادي مهمي است كه به منظور مقايسه عملكرد اقتصادي كشورها برآورد ميشود. مطابق با روشهاي مورد استفاده جهت برآورد اين شاخص، ارزش توليد ناخالص داخلي كشور كه برحسب واحد پولي آنها بيان ميشود با استفاده از عوامل تبديلكنندهاي كه منعكسكننده قدرت خريد واحدهاي پولي كشورها هستند و تحت عنوان برابري قدرت خريد مطرح ميشوند برحسب يك واحد پولي مشترك (معمولا دلار بينالمللي) ارزشگذاري ميشوند. در فهرست ارايهشده توسط imf، كشورهايي همچون ايالات متحده آمريكا، چين، هند و ژاپن در اين رتبهبندي به ترتيب با 15065، 11316، 4470 و 4396 ميليارد دلار بينالمللي در رتبههاي اول تا چهارم قرار گرفتهاند. برآوردهاي بهعملآمده حاكي از آن است كه استراليا، تايوان، لهستان و آرژانتين نيز به ترتيب با 919، 886، 767 و 711 ميليارد دلار بينالمللي، رتبههاي 18 تا 21 را پس از ايران كسب كردهاند. بررسي رقابتپذيري كشورها، مقايسه درآمد ملي و سرانه كشورها، ارزيابي استاندارد زندگي جوامع و برآورد ساير شاخصهاي اقتصادي از جمله ديگر موارد كاربردي شاخص توليد ناخالص داخلي (GDP) برحسب برابري قدرت خريد (PPP) محسوب ميشود. ايران در حالي كه در جبهه تحريمها مشغول شركت در يك چالش تمامعيار اقتصادي با دشمنان اروپايي و آمريكايي است اما شتاب نسبتا خوبي براي رشد اقتصادي گرفته است. همين چند روز پيش خبري منتشر شد مبني بر اينكه نفتكشهاي يوناني بدون طلاي سياه، ساحل ايران را ترك كردهاند؛ خبري كه خيلي زود تكذيب شد اما چه كسي است كه نداند، ايران بعد از تصميمات اروپاييان، كم نياورده است و ديگر نفت را به راحتي در ظرف اعضاي يورو نميگذارد! حالا فكرش را بكنيد كه اگر ايران، اين جنگ اقتصادي را تجربه نميكرد، آهنگ رشد اقتصادي در نبود تحريمها، چه سرعتي داشت. حدود 80 درصد از پتانسيلهاي اقتصادي ايران در مواجهه با جنگ اقتصادي به راه افتاد و از سوي غربيها، تحليل ميرود كه كار را براي رشد فزاينده، مشكل و مشكلتر ميكند. قطعا اگر جنگ اقتصادي ايران و غرب نبود شايد امروز فرانسه، آلمان و حتي آمريكا، سايه قدرت و پويايي اقتصاد ايران را بر روي سرشان حس ميكردند و در باشگاه 20 قدرت اقتصادي دنيا، ايران حداقل سكوي سوم را از آن خود كرده بود. ايران بر اساس آمار صندوق بينالمللي پول در سال 1980، بيست و يكمين قدرت اقتصادي دنيا بود و حالا پس از گذشت 32 سال به رتبه 17 صعود كرده است. به عبارت ديگر ايران به طور ميانگين هر هشت سال، يك پله صعود كرده است كه به نظر ميرسد با افزايش پلكاني درآمد نفت، اين رقم، مطلوب نباشد. بر اساس آنچه در تاريخ ثبت شده است، نرخ هر بشكه نفت در سال 1980 كمتر از 10 دلار بوده در حالي كه اين رقم، امروز به بيش از 120 دلار رسيده است. ايران به صورت ميانگين در طول يكسال، بر اساس آمار اوپك، چيزي حولوحوش 63 ميليارد دلار، درآمد نفتي كسب ميكند كه اگر اين پول در بخشهاي مولد سرمايهگذاري ميشد، امروز بايد ايران خود را به گروه هشت (كشورهاي فراصنعتي) تحميل ميكرد، اما مسير پيشرفت ايران با تمام تلاشي كه كرده در ايستگاه هفدهم دنيا متوقف
شده است. خيلي جالب است كه در باشگاه 20 كشور قدرتمند اقتصادي دنيا، اندونزي، از ايران و تركيه، سبقت گرفته و جايگاه پانزدهم را از آن خود كرده است. امروز اگرچه خوشحال هستيم كه در رنكينگ جهاني، هفدهم هستيم اما آيا اين جايگاه واقعا برازنده ايران است؟! هفتهنامه اكونوميست در آخرين شماره خود تصويري از ايران را به روي جلد برده است كه نشاتگرفته از بيانصافي بسيار و حاوي تبليغات منفي است؛ تصويري كه نام iran را بر روي يك آسمان كدر درج كرده و به جاي حرف i از يك كلاهك هستهاي استفاده كرده است. اين راز اقتصاد دنياست. به عبارت ديگر، يك موسسه تمام اقتصادي با رسانه معتبر خود و فقط با يك جلد جنجالي، اقتصاد ايران را سياسي ميكند! همين مسايل و نمونههايي مثل اين، وقتي در كنار يكديگر قرار ميگيرند، موانع سختي را در مسير جهشهاي اقتصادي ايران ايجاد ميكنند. اين موانع همان هزينههاي اقتصادي هستند كه بار سنگيني را به اقتصاد پرفراز و نشيب ايران تحميل ميكنند. امروز سياست ما عين اقتصاد ماست و اقتصاد ما همان سياست ماست. اگر اتحاديه اروپا امروز در بحرانهاي مختلف فرو رفته، نتيجه عدم همگرايي سياسي (Political convergence) است. اين همان نسخه شفابخش اقتصاد ايران است. نكته بسيار مهم در اين ميان است كه وزراي امور خارجه در دنيا از ميان چيرهترين اقتصاددانان انتخاب ميشوند تا بتوانند با قدرت چانهزني اقتصاد، ديپلماسي سياسي را با ماشين اقتصاد بينالملل به پيش ببرند. قيمت بالاي نفت در سالهاي اخير باعث شده تا ايران ثروتي بيش از صد ميليارد دلار را به عنوان ذخاير ارزي، در سبد درآمد خود ببيند اما با اين حال، در سال گذشته، در فهرست رنكينگي تورم در دنيا و در ميان 223 كشور، ايران با نرخ 8/11 در رده 204 قرار گرفت!